کد خبر: 34590

«فرهیختگان» بررسی کرد: چگونه از فعالیت‌های فرهنگی مالیات بگیریم؟ چرا سلبریتی‌ها باید مالیات بدهند؟

یارانـــــــــه به سلبریتی‌ها

روزی که اعلام شد دولت با لغو معافیت مالیاتی بر فعالیت‌های فرهنگی مخالفت کرده است، از سمت افکار عمومی واکنش‌های منفی بسیاری دیده شد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، با اولین نگاهی که به‌ صورت ‌مساله انداخته شود، سادگی و وضوح آن مشخص خواهد شد؛ اگر فعالیت‌های فرهنگی به‌لحاظ اقتصادی سودده هستند، چرا نباید مالیات بدهند و اگر سودده نیستند، چرا مدعی فعالیت در بخش خصوصی‌اند؟ روزی که اعلام شد دولت با لغو معافیت مالیاتی بر فعالیت‌های فرهنگی مخالفت کرده است، از سمت افکار عمومی واکنش‌های منفی بسیاری دیده شد. دولت در سال ۱۳۹۷ توانست ۱۱ هزار میلیارد تومان از درآمد مالیاتی‌اش را از حقوق کارمندان و کارگران، یعنی کسانی دریافت کند که پیش از گرفتن دستمزد، مالیات آن را پرداخته‌اند. حتی قانونی که می‌گفت درآمدهای زیر سه میلیون تومان از پرداخت مالیات بر درآمد معاف هستند، در عمل اجرا نشد و کسانی که زیر یک‌و‌نیم میلیون تومان درآمد داشتند هم مالیات دادند. طبیعی است که قرار گرفتن چنین موردی در ذهن عامه مردم، کنار رقم‌های نجومی دستمزد بسیاری از عوامل سینما، تئاتر، موسیقی و حتی انتشاراتی‌ها چطور به خشم عمومی دامن خواهد زد. آیا مردم درگیر یک عصبانیت غیرکارشناسی شده‌اند و از سر ناآگاهی است که درباره آنچه نباید خشمگین‌شان کند، خشمگین هستند؟ معلوم نیست اگر مسئولان دولتی خود را ملزم به پاسخگویی در چنین موردی می‌دیدند، چه جوابی می‌شد از سمت آنها شنید؛ اما حقیقت آن است که اعتراض‌ها و انتقادهای مردم اصلا نابجا نیست. یک مشکل عمده این است که هنوز معلوم نشده فعالیت‌های فرهنگی و هنری ما آنچنان که دولت ادعا می‌کند، خصوصی شده‌اند یا بهره‌مند از رانت و فراری از عناوین مسئولیت‌آور دولتی هستند؟ اگر قرار بود فعالیت‌های فرهنگی مالیات بپردازند، می‌شد محاسبه دقیق‌تری از صورت‌های مالی آنها به دست آورد.

دولت قرار بود نیمی از معافیت مالیاتی هنرمندان را لغو کند نه تمام آن را، اما همین هم باعث می‌شد که چنین فعالیت‌هایی ملزم به ارائه صورت‌های دقیق گردش مالی‌شان شوند که ظاهرا این برای عده‌ای از افراد ذی‌نفوذ این عرصه هولناک بود. ۷۰‌درصد انتشاراتی‌های کشور هیچ کتابی منتشر نمی‌کنند و با این حال موسسات‌شان تعطیل نشده است. مسلم است که دلایل اقتصادی ناسالمی می‌تواند در پس‌انگیزه‌های دائر بودن این انتشاراتی‌ها وجود داشته باشد. سینمای ایران در سال ۹۷ که پرمخاطب‌ترین سال آن در دهه ۹۰ بود، مجموعا ۲۲۰ میلیارد تومان هزینه کل فیلم‌ها کرد و ۷۲ میلیارد تومان سود برد. با این حال هنوز خیلی‌ها ادعا می‌کنند فیلم‌شان در بخش خصوصی ساخته شده و هنوز معلوم نشده کدام بخش خصوصی است که چنین ضرر مسلمی را محض رضای خدا و با ‌انگیزه کمک به فرهنگ انجام می‌دهد.

حراجی تهران و قیمت‌گذاری‌های عجیب و به‌عبارتی حباب‌سازی‌های قیمتی ناتمام آن روی یک‌سری تابلوها، یکی دیگر از فعالیت‌های معاف از مالیات در حوزه فرهنگ است. شخصی که این روزها متهم به فساد ۱۲ هزار میلیارد تومانی در حوزه قطعات خودرو است، در یکی از حراجی‌های اخیر تابلویی را با قیمت یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به حراج گذاشت و چند دقیقه بعد خودش آن را یک میلیارد و 600 میلیون تومان خرید و با این کار ظرف چند دقیقه ۱۰۰ میلیون تومان روی قیمت تابلوی خودش اضافه کرد بی‌اینکه ۱۰۰ ریال مالیات بدهد و آن هم در حالی که شاید خود آن تابلو در اصل حتی ۱۰۰ هزار تومان ارزش نداشته باشد.

با وجود تئاترهای لاکچری و رقم‌های نجومی برای دستمزد بازیگران که اصلا سلبریتی هستند و به‌طور مشخص تعلق به صحنه تئاتر ندارند و حتی اجرای این نمایش‌ها در گران‌قیمت‌ترین هتل‌های تهران، یا لازم می‌شود که کل علم اقتصاد و منطق آن باطل اعلام شود تا چنین رفتارهایی توجیه سالم اقتصادی پیدا کنند؛ یا اینکه یک حرکت ناسالم اقتصادی در پس پرده نمایش در حال انجام است.مسلم است که اصرار برای معاف نشدن طیفی از هنرمندان متوجه بخش‌های آسیب‌پذیر و کم‌درآمد این حوزه نیست، بلکه اتفاقا اعتراض‌ها معطوف به دلالان بزرگ و سلبریتی‌های پردرآمد است و با طیف‌های آسیب‌پذیر همدلی بیشتری دارد. کسی که در سینما راحت برای چندین بازیگر چک‌های میلیاردی دستمزد می‌نویسد، آیا اگر با لغو معافیت مالیاتی مشکل دارد، مشکلش پرداخت مقداری پول است یا از این می‌ترسد که بهانه‌های مالیاتی ناچارش کنند به شفافیت اقتصادی در فعالیت‌هایش تن بدهد. اینکه چرا خیلی‌ها در حوزه فرهنگ نمی‌خواهند مالیات بدهند، کاملا مشخص است و اینکه خود دولت چرا نمی‌خواهد مالیات بگیرد حتی از آن هم روشن‌تر است؛ دلایل مساله، سیاسی-جناحی هستند و این معافیت مالیاتی یعنی سعی بر حفظ وفادارترین صنف کشور به یک طیف سیاسی به‌خصوص؛ همان طیف سیاسی که امروز مدیریت اجرایی کشور را برعهده دارد و سال‌ها برای فرهنگ پیکرتراشی کرده و فیلترهایی مرئی و نامرئی در مبادی ورودی حوزه فرهنگ قرار داده تا افراد ناهمسان و کسانی که ممکن است این ترکیب را به هم بزنند، حتی‌الامکان وارد فضا نشوند. دلایل دیگری هم می‌تواند پشت این تصمیم باشد که مانع از شفافیت مالی در بخش‌های مختلف فرهنگ است. دلایلی که امکان دارد با فعالیت بسیاری از بانک‌ها، موسسات مالی و بنگاه‌های خاکستری اقتصادی مرتبط باشد.

 

معافیت مالیاتی به نفع کدام ناشر؟

اکبر قنبری، مدیر نشر «نگاه معاصر» درباره معافیت ناشران می‌گوید: «عموما مالیات در هر صنفی زمانی صورت می‌گیرد که آن صنف در حال رونق است، زمانی که صنفی رونق ندارد و در حال افول است، مالیات نه‌تنها تاثیر مثبت ندارد، بلکه تاثیر منفی هم دارد. زمانی که شمارگان کتاب به‌طور متوسط زیر 500 جلد است هزینه‌های ثابت نشر بر هزینه‌های متغیر افزایش پیدا می‌کند و هرگونه چاپ کتاب با توجه به هزینه‌های موجود برای ناشر صرفه اقتصادی ندارد و برای خانواده‌ای که از طبقه متوسط شهری است امکان خرید کتاب کمتر می‌شود. در سال‌های گذشته طبقه متوسط شهری که عموما کتابخوان بودند، نتوانستند خود را با افزایش قیمت تطبیق دهند و هزینه‌های دیگر نشر بر خوانندگان سنگینی می‌کند. هرگونه افزایشی که توسط نهادهای دولتی هزینه‌های ثابت را افزایش دهد، باعث می‌شود قیمت کتاب بالاتر رود و خوانندگان ریزش بیشتری خواهند داشت. از سوی دیگر ناشران قدرت مالی و سرمایه لازم را برای نشر نخواهند داشت و کتاب به سمت سقوط می‌رود و صنعت نشر که تضمین شده از تولید کتاب است متضرر می‌شود. اگر صنعت نشر متضرر شود بسیاری از نیروهای فعال در زمینه فرهنگ کتابخوانی بیکار می‌شوند. بنابراین تصمیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مورد کاملا متخصصانه، آگاهانه و به‌جا بود و تاثیر خود را در رونق نشر خواهد گذاشت. همچنانکه سال گذشته یارانه‌های کاغذ توانست قیمت کاغذ را به‌شدت پایین بیاورد و چرخه نشر را رونق بیشتری دهد. تاکنون نواقصی در مورد این مساله بوده است، ولی روی‌هم‌رفته ناشران راضی بوده‌اند. یکی از راهکارهایی که در سال‌های اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌دنبال آن بود این بود که کاغذ را با یارانه‌های خاص در بین ناشران توزیع کند و این باعث شد قیمت کاغذ پایین بیاید. ما باید فضای کتابخانه‌های عمومی را با افزایش خرید رونق ببخشیم.»

این حرف‌های یک ناشر است. حالا بیایید از منظری دیگر نگاه کنیم.کافی است ۲۵ سال یا بیشتر داشته باشید، سابقه کیفری هم نباشد، لیسانسی هم باشد، یک سقفی هم داشته باشید، حالا وقت زدن یک دفتر نشر یا موسسه انتشاراتی است تا هرچه را که می‌خواهید چاپ کنید. می‌توانید کتاب دیگران یا هر چیزی را که خودتان نوشته‌اید، چاپ کنید. سه سال هم مدت زمان فعالیت‌تان است. اگر هم بخواهید بعد از سه سال تمدید پروانه نشر داشته باشید، باید در سال تعداد کمی کتاب اعم از تالیف و ترجمه چاپ کرده باشید. تاسیس این موسسه انتشاراتی در کل برایتان سرشار از سود خواهد بود. ناشران حرفه‌ای در ایران کمی بیش از دو درصد هستند، حالا از این میان حدود ۱۷درصد ناشر فعال داریم که در سال چهار عنوان کتاب چاپ می‌کنند. در آخرین آماری که اعلام شده است، حدود ۱۷هزار ناشر دارای مجوز نشر در بازار نشر و چاپ حضور دارند که حدود ۷۲ هزار و ۸۷۸ عنوان کتاب در سال منتشر کرده‌اند. طبق این آمار تنها۱۳۰ ناشر توانسته‌اند بیش از ۷۵ عنوان کتاب منتشر کنند. همچنین ۲۳۵ ناشر بیش از ۵۰ عنوان و ۵۴۰ ناشر نیز بیش از ۲۵عنوان کتاب منتشر کرده‌اند. سه‌هزار و ۶۹ ناشر کمتر از ۲۵ عنوان کتاب چاپ کرده‌اند که در مجموع ۳۹۷۴ ناشر در طول سال، در چاپ عنوان کتاب فعال هستند. با نگاهی به رقم ۱۷ هزار مجوز نشر، می‌بینیم که ۷۷درصد ناشران حضور فعالی در صنعت نشر کتاب نداشته‌اند. برای جمعیت حدود ۸۰ میلیون نفری ایران این تعداد ناشر جالب توجه است.

علاقه‌مندی برای ورود به عرصه نشر حتی گرفتن مجوز، این سوال را پیش می‌آورد که چرا علاقه‌مندی به تاسیس موسسه انتشاراتی در ایران اینقدر بالاست؟ شرایط صدور پروانه نشر آنقدر ساده است که خیلی‌ها را وسوسه می‌کند با داشتن این شرایط به سمت تاسیس یک نشر بروند. دولت هم مزایایی برای یک ناشر اختصاص داده است؛ ازجمله معافیت مالیاتی، کاربری فرهنگی در محل غیرتجاری و معافیت پرداخت حق بیمه سهم کارفرما. براساس بررسی‌هایی‌ که تا دهه ۶۰ انجام شده است، تعداد کتابفروشی‌ها در آن زمان نسبت به ناشران بیشتر بود. در طول تاریخ نشر ایران از دهه۶۰ به بعد به‌دلیل تسهیلاتی که برای ناشران و یارانه‌هایی که برای تولید کتاب اختصاص داده شده بود و همین‌طور یک‌سری معافیت‌هایی که در نظر گرفته شد، کم‌کم افراد راغب شدند در حوزه تولید محتوا یا انتشاراتی فعالیت کنند. از اواخر دهه ۶۰ و بالطبع در دهه ۷۰ و ۸۰ به یک‌باره رشد زیادی در حوزه ناشران صورت گرفت. یکی از دلایل آن همین معافیت‌ها و تسهیلاتی بود که در قالب یارانه‌های کاغذ، زینک و در قالب خرید کتاب از ناشران اتفاق افتاد. بعضی از افراد پروانه نشر می‌گیرند، اما فعالیت دیگری در ذیل پروانه نشر انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال با پروانه نشر که یک معافیت مالیاتی دارد، می‌توانند در محل مسکونی ادامه فعالیت داشته باشند، به‌عنوان مثال، ناشر، پروانه نشرش را در آنجا نصب می‌کند که اگر مامور شهرداری یا مالیاتی آمد، به او اعلام ‌کند که ناشر هستم، ولی ممکن است در کنار آن دفتر بیمه یا کانون تبلیغاتی نیز داشته باشد و ذیل آن فعالیت‌های دیگر نیز انجام دهد.

نکته مهم این است که این شغل جذابیت‌ها و مزایایی هم دارد. از مزایای آن این است که حتی می‌توان در یک مکان مسکونی به فعالیت پرداخت و از کاربری فرهنگی استفاده کرد. همین‌طور می‌توان از معافیت مالیاتی و حق‌بیمه سهم کارفرما تا پنج نفر بهره‌مند شد و مزایایی از این قبیل. به‌عنوان مثال با پروانه کسب می‌توان سهمیه کاغذ را با قیمت یارانه‌ای دریافت کرد و حتی اگر کتابی چاپ نشد و کاغذ فروخته شد هم اشکالی ندارد. به نظرم اینها نفع اقتصادی نیست، بلکه سودجویی اقتصادی است. نفع اقتصادی در طبیعت معمول حرفه نشر نیست. برای اینکه یک ناشر به نقطه‌ با‌ثباتی برسد که بتواند دوام خودش را تضمین کند، باید کتاب‌های زیادی را منتشر کند و کارنامه‌اش به حدی برسد که بتواند گردش فروش کتاب‌ها، زمینه‌ای را برای بقای او در این حرفه فراهم کند، در غیر این صورت متوقف می‌شود. ولی اگر به‌قصد دریافت یارانه آمده باشد، طبیعی است که بالاخره بهره‌هایی از این ماجرا می‌برد و اینجاست که ‌انگیزه‌های اصلی مراجعه برای دریافت بیش ازحد پروانه نشر را متوجه می‌شویم.

 

فایده معافیت مالیاتی برای دلالان موسیقی

کارن همایون‌فر، آهنگساز در صفحه اینستاگرام خود بیانیه عده‌ای از سلبریتی‌ها موسوم به صدای آبان را بده‌و‌بستانی برای حل مساله مالیات هنرمندان دانست و نوشت: «شما که پاسپورتت آماده‌ است برو / الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده و بستان و زور‌آزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید. ابتدا از تمام همکاران سینمایی و موسیقی‌ام عذر‌خواهی می‌کنم. عکس هم تزئینی است و هیچ مناسبتی ندارد! بیانیه آبان را امضا نکردم. برای اعتراض نیازی به لابه‌لای جمع قاطی شدن ندارم. از این بیانیه‌ها هزار‌تا دیده‌ام مخصوصا دم انتخابات. الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده‌و‌بستان و زورآزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید. خدا را شکر. ما که درآمدی نداشتیم حاضر بودیم مالیات هم بدهیم. در سال مگر چقدر درآمد داریم، کل درآمد یک سال من اندازه‌ یک‌شب دورهمی‌تان نمی‌شود. خوش به حال دوستانی که برای هر کار دستمزدشان چند میلیارد است. خدا بیشتر کند. ان‌شاءالله... البته که روزگار سیاه است و همه غمگین، فقط سوال این است تمام این مدت که پست‌ها و استوری‌ها به تبلیغات و جشن تولد و آلودگی هوا گذشت حالا که خود تلویزیون و همه شروع به اعتراض کردند ناگهان آبان سیاه ایران مد شد؟ چرا ایران را سیاه می‌کنیم. سیاه خود ماییم. سیاه‌کار خود ماییم. دولت‌ها می‌روند و می‌آیند چیزی که عوض نمی‌شود حال مردم است.

خدا را شکر شخصا تا به حال به کسی رای ندادم. آنها که دادند و خود را هم جر دادند الان بیانیه  می‌نویسند؟! عجبا. عزیز سیاه‌کار خود ماییم. در صفحه‌ات اعتراض می‌کنی اما یک و نیم میلیارد دستمزد برای 10 روز می‌گیری و الان هم از دست شوخی زشت شهروند البرزی با کودکی که در سطل زباله انداختند گله می‌کنی؟ الان آن شهروند را دستگیر کردند احتمالا کارش با کرام‌الکاتبین است نمی‌خواهید کمپین برای آزادی‌اش ترتیب دهید؟ هموطن عزیزم سیاه خود ماییم. سیاه‌کار خود ماییم که در زندگی روزمره در رفتار اجتماعی، در حفظ حق شهروندی دیگران یک لحظه هم با خودمان روراست نیستیم. این اعتراضات و بیانیه‌های ظاهری و عوام‌فریب لیاقت خودمان است. اعتراض مدنی مختص جوامع مدنی‌ است. اعتراض مدنی در توتالیتاریسم یعنی بده‌وبستان که در غیر این صورت اصلا اجازه نخواهند داد نفس بکشی. دوست عزیزی که همزمان هم با ایران اینترنشنال و من‌و‌تو مصاحبه می‌کنی بعدش هم با تلویزیون داخل، 12 میلیارد با شهرداری قرارداد می‌بندی حق نداری بیانیه در مورد مردم بدهی. ایران اگر سیاه است تو سپیدش کن. شما که عاشق کلید بودی احتمالا اکنون فهمیده‌ای سوراخ کلید کجا بود. دقیقا کجا بود. ایران اگر سراسر سیاه و ویران شود باز مردم اینجا هستند شما که پاسپورتت آماده‌ است برو. اینجا هوا هم نباشد من خفگی را با جان می‌پذیرم. جداگانه می‌نویسم بی‌هیچ همراهی که اگر گناهی، جرمی مرتکب شده‌ام خدای نکرده شخص دیگری با من مجازات نشود.»

حرف‌های کارن همایون‌فر نشان می‌دهد که باید برای حوزه موسیقی هم نظارتی باشد. با توجه به پول‌هایی که جابه‌جا می‌شود، مهم‌ترین دلیل تولید آلبوم برای خوانندگان و تهیه‌کنندگان، بهره‌برداری از آنها در کنسرت‌هاست. درواقع کنسرت‌ها منبع اصلی درآمد تهیه‌کنندگان هستند. البته اگر کمی خوش‌شانس باشند و بتوانند خارج از ایران، مخاطبان خود را پیدا کنند، می‌توانند به‌صورت دلار درآمد کسب کنند. مدتی پیش خواننده جوانی رکورد اجرای روی صحنه را طوری شکست که می‌خواستند اسمش را در کتاب گینس ثبت کنند. با اینکه در شهرهای مختلف کشور، کنسرت‌های متعددی برگزار می‌شود، اما مرکز اصلی و کانون توجه، تهران است. سالن‌های اصلی را با هم مرور کنیم: سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی ۲۱۰۰ صندلی دارد. مرکز همایش‌های برج میلاد ۱۷۰۰ صندلی، اریکه ایرانیان ۸۰۰ صندلی و تالار وحدت ۹۰۰ صندلی دارند. بیایید تصور کنید میانگین بلیت کنسرت 90هزار تومان باشد؛ یعنی یک سانس برگزاری کنسرت، درآمد 189 میلیون تومانی به‌همراه دارد که البته هزینه‌هایی چون اجاره سالن، اداره اماکن، نور و تجهیزات و صدا، گروه و خواننده، تبلیغات رسانه‌ای و درصد سایت‌های بلیت‌فروشی از آنها کسر می‌شود.

نهایتا برای هر سانس در بدبینانه‌ترین حالت، 80 تا 90 میلیون تومان برای کنسرت‌گذار می‌ماند. این عدد را برای دو سانس در یک شب محاسبه کنید. حالا این رقم را در تعداد کنسرت‌های داخلی و خارجی هر خواننده‌ای که خودتان دوست دارید ضرب کنید و ببینید چرا یک تهیه‌کننده حاضر است برای یک آلبوم و برای یک‌بار، رقم یک میلیارد و 600 میلیون تومان هزینه کند. تهیه‌کننده با خواننده قراردادی معمولا پنج‌ساله می‌بندد که در هر زمان و مکانی که او بخواهد، باید اجرا کند. در حساب و کتابی که برای یکی از خوانندگان موسیقی پاپ انجام دادیم، درآمد او از پنج‌ماه برگزاری یک کنسرت در داخل و خارج از کشور چیزی حدود 30 میلیارد تومان است.

 

معافیت مالیاتی هنرمندان در دنیا

یک بام و دو هوا؛ سیاستی که برخی از هنرمندان رشته‌های مختلف در سال‌های اخیر پیش گرفته‌اند مصداق کامل همین ضرب‌المثل است. گاهی خود را با سینمای جهان مقایسه می‌کنند و گاه سینمای ایران می‌شود معیار مقایسه‌شان. یک روز از آزادی‌ها و استانداردهای بالای هالیوود و بالیوود می‌گویند و وقتی پای پرداخت مالیات به میان می‌آید یادشان می‌افتد که «سینمای ایران زیان‌ده است» و اصلا کسی فیلم ایرانی نمی‌بیند. «ریشه این معافیت به قانون مصوب ‌سال 66 و اصلاحیه‌ سال 80 برمی‌گردد. در آن سال‌ها فعالان رشته‌های فرهنگی و هنری مانند ناشران یا نقاشان اعلام کردند که این مشاغل طرفداری ندارد و کسی در ایران کتاب نمی‌خواند یا تابلوی نقاشی نمی‌خرد، بنابراین برای توسعه مشاغل در این رشته‌ها تصمیم گرفته شد که درآمد آنها معاف از پرداخت مالیات باشد. هنرپیشه‌های سینما هم با این توجیه که صنعت سینما زیان‌ده است و ممکن است بازیگری 100‌میلیون تومان در‌ سال درآمد داشته باشد، اما چهار سال یا بیشتر بیکار باشد، تلاش کردند به جرگه مشاغل معاف از مالیات بپیوندند، اما این قانون نقص دارد و سازمان امور مالیاتی به‌دنبال اصلاح این قانون است، زیرا درآمد مقطعی برخی بازیگران یا خوانندگان معادل سال‌ها کار کارگران و کارمندانی است که مالیات می‌پردازند.» این جملات را محسن ابراهیمی، معاون حسابرسی اداره مالیات تهران درباره علت معافیت مالیاتی هنرمندان و فعالان عرصه‌های فرهنگی، شهریور امسال به روزنامه شهروند گفته بود. اما می‌خواهیم بدانیم در کشورهای دیگر سیستم مالیاتی به چه صورت است و ستاره‌های هنری آنها چقدر و به چه صورت مالیات پرداخت می‌کنند؟

  کشورهای دیگر

وقتی در سال ۱۹۶۶‌ گروه موسیقی بیتل‌ها، آهنگ «مامور مالیات» را به نشانه اعتراض به نرخ مالیات بر درآمد ۹۵درصدی معروف به سوپرمالیات ساختند، فکرش را نمی‌کردند که در سال 2019 یک آهنگساز ایرانی به نام کارن همایونفر پیدا شود و در دفاع از پرداخت مالیات هنرمندان، پست اینستاگرامی بگذارد هرچند پس از چند ساعت مجبور به حذفش شود. شاید مهم‌ترین تفاوت مساله مالیات بین ایران و کشورهای دیگر، شفافیت باشد. شفافیتی که نه در بازیگران و خوانندگان پیدا می‌شود و نه در تهیه‌کنندگان و برنامه‌گذاران. با مرور ساختار مالیاتی چند کشور مهم در حوزه هنر و اقتصاد متوجه می‌شویم که چرا یک بازیگر آمریکایی از ترس نیفتادن به زندان تمام مالیاتش را می‌پردازد و آنهایی هم که پرداخت نکنند هزینه رسانه‌ای شدن دستگیری و حبس‌شان را علاوه‌بر مالیات‌شان می‌پردازند. آبرویی که در این میان از بین رفته است هم که قابل شمارش نیست.در آمریکا، اگر شهروندان خارج از این کشور زندگی کنند، بازهم باید به این دولت مالیات پرداخت کنند. علاوه‌بر آن، قانون حسابرسی مالیات بر درآمد خارجی (FATCA) از تمامی شهروندان ایالات متحده انتظار دارد که تمامی دارایی‌های خارج از کشور خود را گزارش داده و اطلاعات حساب‌های بانکی خارج از کشور خود را در اختیار سازمان مالیات قرار دهند. مهم‌ترین انواع مالیات در آمریکا عبارتند از «مالیات بر درآمد»، «مالیات بر دارایی»، « مالیات بر فروش و مصرف»، «مالیات بر درآمد و تعرفه گمرکی» و «مالیات بر کسب سرمایه».

مالیات بر درآمد خالص افراد و شرکت‌ها توسط دولت فدرال، ایالتی و برخی دولت‌های محلی وضع می‌شود. مسیرهای اصلی پرداخت مالیات بر درآمد عبارتند از: کارمندان، افراد دارای شغل آزاد و افراد بیکار که دارای درآمد کافی برای پرداخت مالیات سه ماهه هستند. نرخ مالیات بر درآمد در آمریکا از ۱۵ تا ۳۵ درصد متغیر تعریف شده است. مالیاتی که برای بازیگران هالیوود در نظر گرفته می‌شود براساس نوع «مالیات بر درآمد» است.در آلمان40 نوع مالیات مختلف وجود دارد. پول جمع‌آوری شده از مالیات، بین منطقه، ایالات و جوامع تقسیم می‌شود. هزینه مالی مدارس، خیابان‌ها و مزایای اجتماعی و موارد دیگر با این پول تامین می‌شود. به برخی از مالیات‌ها به اصطلاح «مالیات فروش» گفته می‌شود که درصدی برای قیمت کالا یا خدمات محاسبه می‌شود و مصرف‌کننده متحمل پرداخت این مبلغ می‌شود. به‌عنوان مثال مالیات فروش یا مالیات بر ارزش افزوده (VAT) وجود دارد که تقریبا به تمامی کالاها افزوده می‌شود یا مالیات نفتی که به هزینه بنزین اضافه می‌شود. سایر مالیات‌ها «مالیات بر درآمد» نامیده می‌شوند. زمانی‌که درآمد، حقوق و دستمزد یا سودی وجود دارد، این مالیات محاسبه می‌شود -‌همچنین به‌عنوان مثال مالیات بر درآمدی نیز وجود دارد که از کارمندان کسر می‌شود و همچنین مالیات بر درآمدی که از سود کارگران مستقل کسر می‌شود. میزان پرداخت مالیاتی به طبقه‌بندی مالیاتی‌ بستگی دارد. طبقه‌بندی مالیاتی نیز به درآمد و موقعیت زندگی فرد بستگی دارد. 6 طبقه‌بندی مالیاتی در آلمان وجود دارد. طبقه‌بندی مالیاتی در فیش حقوقی که از کارفرما دریافت می‌شود مشخص شده است. طبقه‌بندی مالیاتی با یک اظهارنامه مالیاتی سالانه ثبت می‌شود که باید به اداره مالیاتی ارسال ‌شود. کارمندان مالیات بر درآمد را به صورت کسر از حقوق‌شان پرداخت می‌کنند.نظام مالیاتی در اتریش چهار بخش دارد؛ «مالیات بر درآمد شرکت‌ها»، «مالیات بر درآمد اشخاص»، «مالیات غیرمقیم‌ها» و «سایر مالیات‌های عمده».

اینجا روی «مالیات بر درآمد اشخاص» تمرکز می‌کنیم. این نوع مالیات به درآمد سالیانه هر فرد تعلق می‌گیرد. همه درآمدهای با منشأ داخلی و خارجی اشخاص مقیم در اتریش مشمول مالیات می‌شود. میزان مالیات بر درآمد اشخاص بر مبنای درآمد سالیانه تا 11 هزار یورو صفر درصد است. بین 11 تا 18 هزار یورو 25‌درصد، بین 18 تا 31 هزار 35‌درصد، بین31 تا 60 هزار 42درصد و بین 90 هزار تا یک میلیون یورو 50 درصد است. به‌عنوان مثال اگر یک بازیگر ایرانی مبلغ یک میلیارد و پانصد میلیون تومان دستمزد بگیرد با احتساب هر یورو ۱۳ هزار و ۷۰۰  تومان، حدود ۱۰۹ هزار یورو حقوق گرفته است. این بازیگر اگر در بلژیک زندگی می‌کرد نیمی از حقوقش را باید به‌عنوان مالیات پرداخت می‌کرد.نکته جالب درباره بلژیک این است افرادی که برای خود کار می‌کنند به صورت اتوماتیک تا سقف 3900 یورو از معافیت مالیاتی استفاده می‌کنند. در اتریش هزینه‌های مربوط به تامین اجتماعی از مالیات معاف است. فوق‌العاده هزینه حمل‌ونقل کارکنان تا سقف 400 یورو در سال از مالیات معاف است. درآمدهای مربوط به حقوق کریسمس و تعطیلات مشمول 6 درصد مالیات می‌شود. تمام افرادی که در اتریش مشغول به کارند، موظف به عضویت در صندوق‌های بازنشستگی هستند. سهم هر فرد براساس میزان درآمد مشخص می‌شود. به‌طور معمول، کارفرما 18 درصد و کارمند 5 درصد به صندوق‌های بازنشستگی پرداخت می‌کنند.

  ستارگان جهان

این بخش از گزارش را همه مخاطبان می‌توانند بخوانند، اما مشخصا برای هنرمندان تهیه شده است. با این پیش‌فرض که هنرمندان عزیز از آنچه بیرون از مرزها در حوزه مالیات می‌گذرد خبر ندارند، نمونه‌هایی از پرداخت یا عدم پرداخت مالیات اهالی هنر را آورده‌ایم. از زندانی شدن تا دور ماندن از مهم‌ترین جایزه سال؛ همه اینها جرایم پرداخت نکردن مالیات برای بازیگران یا خوانندگان بوده است.اولین مورد از نمونه فرار مالیاتی به ویلیامز تعلق دارد. آن‌طور که اعتمادآنلاین نوشته است در‌حالی‌که رابی ویلیامز خواننده پرفروش بریتانیایی در فهرست دریافت‌کنندگان نشان ملکه الیزابت جای داشت و قرار بود نشان OBE را دریافت کند، گفته شده به‌خاطر مشکلات مالیاتی نام او خط خورده است. این خواننده 45 ساله هم برای خدماتش به امور خیریه و هم به‌دلیل موفقیت‌هایش به‌عنوان یک خواننده پاپ، در فهرست دریافت‌کنندگان نشان افتخار سال 2019 جای گرفته بود. قانون مدنظر قرار دادن فرار مالیاتی، اندکی پس از اعلام اسامی دریافت‌کنندگان نشان سلطنتی سال 2019 اعلام شده بود.

دیوید کامرون اگر چه از این خواننده به‌دلیل اینکه در انتخابات 2010 از توری‌ها حمایت کرده بود انتقاد کرده، اما گفته فرار مالیاتی او اشتباه بوده است. با این حال نخست‌وزیر پیشین گفت به‌دلیل فعالیت‌های خیریه ویلیامز، باید به او اجازه داده می‌شد تا این نشان را دریافت کند. ویلیامز که پرفروش‌ترین خواننده سولوی بریتانیاست، سال 2015 یکی از 140 سلبریتی‌ای بود که به یک برنامه سرمایه‌گذاری مرتبط شد. گفته شد او دو میلیون پوند در یک شرکت رسانه‌ای که به محصولات فرهنگی کمک می‌کرد از پرداخت مالیات فرار کنند، سرمایه‌گذاری کرده است.نمونه دیگر این فرار مالیاتی آشنای ایرانی‌هاست. شکیرا، همسر کلمبیایی جرارد پیکه، بازیکن تیم فوتبال بارسلونا براساس ادعای بازرسان اسپانیا متهم است در خلال سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ از پرداخت حدود ۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فرار کرده است. اسپانیا کسانی را که سالانه بیش از ۶ ماه در این کشور اقامت داشته باشند را چون افراد مقیم این کشور واجد پرداخت مالیات می‌داند.

شکیرا که دارایی‌های او حدود ۲۰۰ میلیون دلار برآورد شده، از سال ۲۰۱۵ اسپانیا را به‌عنوان محل اقامت خود به اداره مالیات معرفی کرده است. بر همین اساس هم بازرسان به دنبال وضع مالیات بر کل درآمد او از فعالیتش در سراسر دنیا هستند و نه‌تنها درآمد او در داخل اسپانیا. شکیرا برای تداوم فعالیت‌ها و زندگی‌اش در اسپانیا مجبور به پرداخت بخش بزرگی از مالیاتش شد.نیکولاس کیج، بازیگر مشهور هالیوودی یکی از متهمان فرار از مالیات است. این بازیگر یک بار 14 میلیون دلار به IRS بدهکار شد، ولی در آوریل 2012 توانست 6.25 میلیون دلار آن را بپردازد. او که به خاطر املاکش مالیات زیادی باید پرداخت می‌کرد مجبور شد چهار تا از خانه‌هایش را ضبط رهن کند (که البته همه آنها فروخته شدند) و مجبور شد از شر قصر 28 اتاقه‌اش در آلمان هم خلاص شود. این بازیگر سال‌هاست که بی‌وقفه در فیلم‌ها بازی می‌کند تا صورتحساب‌هایش را بپردازد.وسلی اسنایپس پس از بازی در اولین فیلم «تیغه» (Blade) برای مدتی در سینما مشغول نبود.

درواقع در آن دوران اسنایپس به دلیل عدم پرداخت مالیات‌هایش بین سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ گناهکار شناخته شده و سه سال را در زندان و حصر خانگی به سر برد، اما این موضوع نیز باعث نشد که اسنایپس حرفه بازیگری را کنار بگذارد.اما جدیدترین و عجیب‌ترین مورد این فرارها به یک چینی تعلق دارد. اداره مالیات چین، «فن بینگ بینگ» ستاره سرشناس و بین‌المللی سینمای چین را ملزم به پرداخت ۸۸۴ میلیون یوآن معادل ۱۲۹ میلیون دلار کرد. با استناد به گزارش ایسنا و به نقل از رویترز، این بازیگر ۳۷ ساله و پرکار چینی که در صفحه اجتماعی خود بیش از ۶۲ میلیون دنبال‌کننده دارد، حضور بسیار پررنگی در فیلم‌ها و همچنین عرصه تبلیغات محصولات مختلف در سراسر جهان دارد و برای چندین کمپانی از قرص‌های مولتی‌ویتامین گرفته تا لوازم آرایش و الماس، مدل تبلیغاتی است و سال پیش در فهرست ثروتمندترین سلبریتی‌های چینی با درآمد ۳۰۰ میلیون یوآنی (43.7) میلیون دلاری در رتبه نخست قرار گرفت.

خبرگزاری شینهوای چین گزارش داده که «فن بینگ بینگ» برای فرار از پرداخت مالیات ۱.۱ میلیون دلاری برای بازی در فیلم «حمله هوایی» که امسال اکران می‌شود، قرارداد خود را به چند بخش تقسیم کرده است و همچنین کمپانی‌هایی که وی نماینده آنهاست نیز ۳۶ میلیون دلار فرار مالیاتی داشته‌اند. اداره مالیات استان شرقی ژیانگسو چین اعلام کرده: «فن بینگ بینگ درمجموع ملزم به پرداخت 86.7 میلیون دلار جریمه فرار مالیاتی و همچنین۴۲ میلیون دلار مالیات سررسیده است.»

فن بینگ بینگ در صفحه اجتماعی خود نوشت: «تصمیم مسئولان در این باره را کاملا پذیرفته است و تمام دشواری‌ها برای پرداخت را برطرف می‌کند و بر کمپانی‌هایی که با آنها همکاری می‌کند نیز نظارت خواهد کرد.» وی همچنین گفت از رفتار خود شرمنده است و از همه عذرخواهی می‌کند.رفتار خانم بینگ بینگ می‌تواند برای هنرمندان داخلی خودمان یک الگو باشد. به‌جای بستن کامنت‌ها و مظلوم‌نمایی و شلوغ‌بازی، می‌توان رقم دریافتی را شفاف اعلام کرد و مالیاتش را هم داد. شاید تعداد بازیگران میلیاردی نهایتا 10 یا 20 نفر باشند، اما رفتار غیرقانونی همین تعداد اندک ممکن است به تعداد زیاد بازیگران دیگر لطمه بزند.اما همه هنرمندان اهل فرار از مالیات نیستند.

آمیتا باچان یا همان «ویجی»، فوق‌ستاره محبوب فیلم‌های سینمایی کشور هند که با لقب «بی بزرگ، Big B» و پادشاه سینمای هند شناخته می‌شود، با پرداخت ۷۰ کرور معادل ۱۰ میلیون دلار به‌عنوان مالیات به دولت هند، عنوان بیشترین مالیات‌دهنده صنعت سینما در سال ۲۰۱9- ۲۰۱8 لقب گرفت. پیش از این سلمان‌خان بازیگر فیلم سینمایی «سلطان» با 44.5 کرور مالیات در سال ۲۰۱۸ این عنوان را کسب کرده بود، آکشی کومار نیز که چندین سال با 29.5 کرور بیشترین مالیات‌دهنده هند محسوب می‌شد، از سال ۲۰۱۷ دیگر نتوانسته به این عنوان دست پیدا کند. وکیل آمیتاب باچان اعلام کرد این پول که مبلغ بالایی محسوب می‌شود، کمک زیادی به کشور و درنهایت به مردم خواهد کرد.

ابرو گوندش، خواننده ترکیه‌ای با وجود زندانی بودن همسرش همچنان به کارهایش ادامه می‌دهد. می‌توان گفت تقریبا هر هفته در شهر گیرنه قبرس روی صحنه می‌رود. وی با پرداخت مالیات به مقدار414 هزار و 500 لیر ترک، رکوردشکن جمهوری ترک قبرس شمالی شد.ابرو گوندش سال 2017، دو میلیون و 10 هزار لیره ترک درآمد داشته است. وی در ازای این درآمد، 414 هزار و 500 لیره مالیات پرداخت کرده است. پس از ابرو، فوندا آرار با یک میلیون و162 هزار درآمد و 240 هزار لیره مالیات، در لیست رکوردشکن‌ها جای دارد.

تارکان نیز در این رده‌بندی جای داشته و سومین رکوردشکن است.گفتنی است که تارکان در برنامه‌های سال نو که در قبرس اجرا کرده بود، یک میلیون و 86 هزار لیر درآمد داشت. تارکان 225 هزار لیره را به‌عنوان مالیات به وزارت دارایی جمهوری قبرس ترک شمالی پرداخت کرده است.با نگاه به وضعیت هنرمندان در کشورهای مطرح به یک نتیجه درباره مالیات می‌رسیم یا باید برای تداوم فعالیت آن را پرداخت کرد یا باید هزینه قضایی و قانونی آن را پذیرفت. معافیت هنرمندان از مالیات باید شفاف باشد. این واقعیتی است که فعلا وجود ندارد.

* نویسنده: میلاد جلیل‌زاده، عاطفه جعفری و  سیدمهدی موسوی‌تبار روزنامه‌نگار

مرتبط ها