به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تمرکز برخی از معترضان عراقی روی میادین نفتی با هدف قطع درآمدهای نفتی و همچنین مسدود کردن پلهای شهری، واکنشی فراتر از اعتراض به اوضاع نابسامان اقتصادی، فساد و نابرابریهای موجود در عراق است. اینها زنگ خطر انحراف اعتراضات مردمی در عراق است؛ اعتراضاتی که بخشی از آن نیز به دلایل نامعلوم متوجه ایران شده است. کم نیستند تصاویر و ویدئوهایی که در فضای مجازی دست به دست میشوند و در گوشهای از آن، یک جمعیت محدود در حال شعار دادن علیه ایران هستند. این معترضان هرچند کم هستند و گاهی شعارهای آنان با اعتراض سایر مردم مواجه میشود با این حال سعی میکنند با حرکات تند و حمله به اماکن متعلق به ایران، چنان نشان دهند که اکثر اعتراضات متوجه ایران است. شاید لازم نباشد برای ارتباط این معترضان و غرب، کندوکاو بسیاری کرد. بازنشر توئیت دو رسانه سعودی درباره حمله یکشنبهشب به کنسولگری ایران در کربلا توسط دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بهخوبی میتواند ماهیت این جریان را مشخص کند. شامگاه یکشنبه جمعیتی کمتر از هزار نفر که گفته میشود وابسته به جریان الصرخی در کربلا هستند، به کنسولگری ایران در کربلا حمله کردند و ضمن سنگپرانی به ساختمان کنسولگری اقدام به پایین کشیدن پرچم ایران کردند. شبکه العالم درباره ماهیت این افراد نوشت که «گروه حملهکننده به کنسولگری ایران در کربلا، از پیروان فرقه الصرخی (از مدعیان دروغین و وابسته به سرویسهای بیگانه) هستند که از استانهای بابل و الدیوانیه به کربلا منتقل شدهاند.» رسانههای غربی تلاش میکنند اقدامات این وابستگان را به کل عراق تعمیم دهند، اما باید دید چه جریانهایی در عراق مخالف ایران هستند و از سوی چه کسانی برای این مخالفت پشتیبانی میشوند. در این گزارش به بررسی برخی گروههای اصلی مخالف ایران پرداختهایم.
بعثیها؛ بازماندگان صدام
آمریکا هنگامی که عراق را اشغال کرد، برای وابسته کردن این کشور به ارتش آمریکا، نیروهای نظامی عراق را منحل کرد. به دنبال این اقدام ۳۸۵ هزار نفر در ارتش، ۲۸۵ هزار نیروی پلیس و ۵۰هزار نیروی گارد ریاستجمهوری از کار اخراج شدند. این افراد که بسیاری از آنان نظامیان کارآزموده و حرفهای بودند با قطع حقوقهایشان به خانه رفتند. با وجود آنکه تعداد زیادی از این نظامیان ارتباطی با حزب بعث نداشتند اما گفته میشود که در زمان حمله آمریکا نزدیک به ۶هزار نظامی عالیرتبه عراق جزء مقامهای ارشد حزب بعث بودند. اخراج دهها هزار نیروی امنیتی و نظامی که امورات زندگیشان از طریق ارتش تامین میشد باعث شد این افراد به مخالفان و کسانی که بهدنبال ایجاد ناآرامی در عراق بودند، بپیوندند. بخشهای زیادی از این نظامیان بهخصوص افسران عالیرتبه نظامی به استخدام دستگاههای اطلاعاتی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات و حتی اردن درآمدند و بخشی دیگر از عناصر نیز فعالیتهای خود را به صورت زیرزمینی ادامه دادند. یکی از صحنههای حضور این نیروهای کارآزموده بعثی، در همکاری با داعش در اشغال بخشهای زیادی از خاک عراق در سال 2014 بود. این گروه با اتکا به تواناییهای نظامی، اطلاعاتی و جنگ روانی افسران بعثی در مدت کوتاهی یکچهارم عراق را اشغال کردند و به دروازههای بغداد پایتخت این کشور رسیدند. جز دستگاههای اطلاعاتی غربی و عربی برخی دیگر از این افسران بعثی به دلیل کاراییهایشان حتی به استخدام دستگاههای دولتی و احزاب سیاسی اقلیم کردستان نیز درآمدند. بعثیها در برخی جریانات شیعه همچون جریان صدر که تا حدودی مخالف ایران نیز هست، نفوذ کردهاند. آنها با توجه به قدرت مقتدا صدر و حضور 16 ساله طرفداران او در دولت عراق و نفوذ گستردهاش در دستگاههای دولتی سعی کردهاند خود را به وی نزدیک کنند. این نزدیکی به جز آنکه ماموریتی از جانب دستگاههای اطلاعاتی خارجی به حساب میآید میتواند منافع مالی را نیز نصیب این افراد اخراجی از ارتش بکند. بعثیها یکی از ابزارهای برنده آمریکا در عراق به شمار میروند.
اخیرا در یکی از اندیشکدههای آمریکایی، یکی از راههای مقابله با ایران در عراق، احیا و حمایت از بعثیها عنوان شده است. اطلاعات نهادهای امنیتی عراق نشان میداد که بعثیها کرکوک را مرکز اقدامات و توطئه چینیهای خود قرار دادهاند. بر اساس گفتههای یکی از مسئولان عراقی، موج سوم بعثیها در این کشور اقدامات شوم خود را از سر گرفتهاند چراکه موج نخست بعثیها با القاعده همکاری کرده و کار به انفجار مرقد امامین عسکریین در سال ۲۰۰۶ رسید و موج دوم نیز همکاری این عناصر با داعشیها برای نفوذ به خاک عراق بود. در موج سوم، آنها که از مخالفان سرسخت ایران هستند، در جریان اعتراضات اخیر مردمی در عراق، دو هدف را همزمان پیگیری کردند. همانطور که تابستان سال جاری یکی از نمایندگان کمیسیون امنیت پارلمان عراق گفته بود حزب بعث با حمایت آمریکا به دنبال ترور رهبران سازمان حشد الشعبی است برخی رهبران این جریان ترور شدند. هدف دیگر در سوءاستفاده از اعتراضات برای فعالیت علیه ایران بود. در حالی که اعتراضات مردمی نسبت به فساد، بیکاری و نبود خدمات رفاهی بود، بعثیها با حمایت آمریکا و عربستان تلاش کردند ایران را مساله اصلی اعتراضات نشان دهند.
گروه الصرخی
«ارتش حسین» نام گروهی از شبهنظامیان است که خود را هوادار فردی به نام «سیدمحمود حسنی الصرخی» میدانند. الصرخی پس از سقوط صدام در سال 2003 ناگهان لباس روحانیت بر تن کرد و بلافاصله خود را مرجع خواند. الصرخی مدعی است جزء شاگردان آیتالله خوئی و همچنین سیدمحمدصادق صدر بوده است. اما این ادعا از سوی شاگردان این علما تکذیب شده است. او که در زمان حمله آمریکا به عراق، مخفی شده بود، پس از سرنگونی صدام جز مرجعیت، مدعی ارتباط با امام زمان نیز شد. الصرخی با تشکیل گروهی به نام «شبکه امام زمان برای اعدام» مدعی عدم رضایت حضرت عصر(عج) از مراجع شد و به همین خاطر فتوای اعدام مراجع تقلید را صادر کرد. به دنبال این مواضع، دولت عراق دست به تحقیقاتی درباره او زد و متوجه شد که او در سال 2013 نزدیک به 200 مرد و 50 زن را در استخدام خود داشته که حقوق ماهانه 300دلاری آنان را از طریق ارتباط با سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی تامین میکرد. برخی در عراق نام اصلی الصرخی را «محمود التمیمی» میدانند که از عشایر سنی مذهب بنیتمیم در استان دیالى عراق است. او متهم است در دوره صدام با دستگاه اطلاعاتی رژیم بعث، ضد شیعیان همکاری کرده و ماموریت نفوذ در محافل شیعیان را برعهده داشته است. الصرخی از مخالفان تندرو یآیتالله سیستانی در عراق است.
هواداران الصرخی از سال 2011 تا 2013 بیش از 10 مسجد، حسینیه و مرکز وابسته به آیتالله سیستانی و نمایندگانش را مورد حمله قرار داده و به آتش کشیدهاند. سیاستی که الصرخی برای تخریب آیتالله سیستانی در پیش گرفته معرفی وی بهعنوان یک مرجع ایرانی و غیرعراقی است، تا از این طریق بتواند ایشان را در میان مردم عراق و دیگر کشورهای عربی تخریب کند. او از اعتراضات در استان الانبار که از سوی حزب بعث منحله، عربستان سعودی و قطر حمایت میشد، حمایت کرده و خواستار سقوط دولت نوریالمالکی شده بود. الصرخی، انقلابیون بحرین را «شورشی» و «فتنهگر» میداند و آنها را به مزدور بودن و فعالیت در راستای سیاستهای جمهوری اسلامی ایران متهم کرده است. مهمترین فعالیت این گروه سال 2014 شکل گرفت. درست در زمانی که شهرهای عراق یکی پس از دیگری به دست داعش سقوط میکرد، او با فتوای جهاد آیتالله سیستانی برای مبارزه با داعش مخالفت کرد. شبهنظامیان وابسته به او که حدود دو هزار نفر بودند نیز چندین عملیات تروریستی در کربلا انجام دادند. پس از دستور نوری المالکی برای برخورد با هواداران الصرخی، 30 نفر کشته و دهها نفر از طرفداران الصرخی نیز دستگیر شدند. او مخالف سرسخت حکومت عراق و همچنین ایران است. در اعتراضات اخیر عراق، یکی از اصلیترین گروههای مخالف ایران هواداران الصرخی هستند. آنان شامگاه یکشنبه به کنسولگری ایران در کربلا حمله کردند و با نیروهای امنیتی عراق که وظیفه تامین امنیت کنسولگری را بر عهده داشتند، درگیر شدند. آنگونه که مرکز جنایات جنگی عراق میگوید بر اثر درگیریهای دوشنبه شب در مقابل کنسولگری ایران در کربلا چهارنفر کشته و 10 نفر دیگر مجروح شدند. در همین حال برخی منابع میگویند در جریان درگیریهای مقابل کنسولگری ایران در کربلا فردی کشته نشده است.
نیروهای آموزشدیده توسط آمریکا
پس از انحلال ارتش عراق، آمریکا تلاش کرد ارتشی با مختصات مدنظر خودش مجددا راهاندازی کند. افسران نظامی و اطلاعاتی عراقی یا در این کشور تحت آموزش نیروهای آمریکایی قرار میگرفتند یا برای تکمیل دورههای آموزشی به ایالات متحده اعزام میشدند. با این اقدام آمریکا ضمن تشکیل ارتشی با ساختارهای مورد نیاز خودش در عراق، تسلط خوبی روی تکتک افسران نظامی عراق پیدا میکرد. این نیروها که آمریکا آنها را با دقت در دستگاههای امنیتی عراق جاگذاری کرده، در بروز هر آشوبی در عراق نقشی قابل توجه دارند. در رابطه با آشوبهای اخیر نیز شیخ اکرم الکعبی، دبیرکل جنبش عصائب افشا کرده بود که برخی نیروهای اطلاعاتی عراق نیز به دنبال به التهاب کشیدن اعتراضات و توطئه علیه دولت عراق هستند. چند ماه پیش نیز گروه نظامی «حزبالله» عراق که از اعضای حشد الشعبی به شمار میروند خیانت یکی از این افراد را افشا کرد.
بر اساس اسناد، تصاویر و فایلهای صوتی که این گروه منتشر کرد «محمود الفلاحی» فرمانده «عملیات الانبار» در ارتش عراق به کمک عناصر سرویس اطلاعاتی مرکزی آمریکا «CIA» محلهای استقرار و تعداد نیروهای حاضر در مواضع حشد الشعبی را به آمریکا اطلاع میداد. این موضوع البته تنها به تشکیل مجدد نیروهای نظامی آمریکا بر نمیگشت، بلکه ارتش آمریکا با بروز اتفاقاتی مانند اقدامات تروریستی القاعده و همچنین ظهور داعش به دنبال تحکیم نفوذ خود در ساختارهای نظامی عراق برآمد. شورای بیداری عراق یکی از گروههایی است که اعضای آن را عشایر شرق عراق و بعثیهای سابق تشکیل میدهند. این گروه با 70 هزار عضو توسط آمریکا ایجاد شده و وظیفه کمک به این کشور را جهت جنگ با القاعده و افزایش تسلط آمریکا بر عراق برعهده داشته است. با توجه به آموزش این نیروها توسط آمریکا، بهطور حتم آنان نگاه تندی به ایران دارند و تمایلشان به سمت غرب و بهویژه آمریکاست.
جنبش وفاق ملی عراق
سال 1991، در زمان جنگ خلیج فارس «ایاد علاوی» و «صلاح عمر العلی» جنبش وفاق ملی عراق را در مخالفت با صدام، رئیسجمهور وقت عراق تاسیس کردند. این جنبش شیعی غیرمذهبی یا سکولار - لیبرال به دلیل اینکه رهبرش (علاوی) از اعضای حزب بعث بود و از این حزب به دلیل اختلافات جدا شد، برخی مخالفان بعثی صدام را نیز جذب کرده است. علاوی پس از سرنگونی حکومت صدام از سوی نیروهای آمریکایی بهعنوان یکی از اعضای ۲۵ گانه «مجلس الحکم» شورای حکومت انتقالی عراق انتخاب شد. او نخستوزیر و اولین رئیس دولت عراق پس از صدام حسین شد. جریان علاوی که ارتباطات نزدیکی با امارات، مصر و اردن داشت، به صورت مستقیم از سوی عربستان سعودی تامین مالی شد و از پشتیبانی بریتانیا و ایالات متحده نیز برخوردار بود. جریان علاوی از مخالفان جدی ایران در عراق به شمار میرود. آنها سال 2007 و در جریان سفر رئیسجمهور ایران به عراق، بهشدت نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. علاوی سال 2010 به ریاض سفر کرد و دیداری با «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه این کشور داشت. در این دیدار شاه عربستان به علاوی گفته بود که ما به دنبال حکومت شیعیان در عراق نیستیم و نمیخواهیم عربستان زیر سایه این حکومت و تهدیدات آن باشد. لذا همهگونه حمایتها از شما صورت میگیرد تا با دوستان آمریکایی ما برای کودتا تلاش کنید و ما را از دموکراسی کنترل نشده در عراق نجات دهید. علاوی یکی از گزینههای مورد حمایت آمریکا، عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب منطقه خلیج فارس است و از منابع مالی آنها در فعالیتهای سیاسی خود استفاده میکند. او با پشتوانه سیاسی عربستان و آمریکا، از مخالفان ایران در عراق است.
* سیدمهدی طالبی:روزنامهنگار