شاه مخلوع و فراری در بخشی از کتاب «پاسخ به تاریخ» درخصوص دیدگاه و نگرش خود به کنش اجتماعی زنان، چنین آورده است: «برای هر زنی که به رسم ایرانیان چادر به سر کند، راندن اتومبیل و کار کردن در اداره و یا در کسوت پزشک یا وکیل دعاوی بسیار سخت است... آیندهنگران میگویند تا آخر این قرن به علت اتوماسیون، ما در هفته سه یا چهار روز بیشتر کار نخواهیم کرد. در چنان جامعه آسودهای زنانی که حجاب مانع از ورزش کردن آنهاست، چه خواهند کرد؟ چگونه میتوانیم در آینده جامعهای خشنود و خوشوقت بسازیم که در آن بچهها دارای مادرانی در کفن سیاه باشند؟!»
این دیدگاه نشان میدهد که پهلوی دوم نیز مانند پدر خود، نگاهی «ضعیفهوار» و «جنسدومی» به زنان داشته و هرگونه بروز اجتماعی زنان را به برهنگی آنان گره میزده است.
در این خصوص، باید اشاره شود همانطور که در برخی تولیدات سینمایی یا روایات مکتوب عصر پهلوی نیز به نمایش درآمده و بدان اشاره شده، زن در دوران قبل انقلاب اسلامی، نماد انفعال و ناتوانی بوده است.
زن عصر پهلوی، گوشهگیر و مطرود بود. در این بین، تا واپسین سالهای منتهی به انقلاب هم در مقولات سیاسی کنشی منفعلانه و حداقلی ایفا میکرد. خیلی از مواقع اصلاً اجازه بروز و ظهور نمییافت. کسی در دوران طاغوت از او درباره مسائل و چالشهای زندگی زنانه پرسشی نمیکرد و در گوشها برای نشنیدن روایت جمعی زنان، پنبه تپانده بودند. زنان حتی تا اواسط دهه چهل، حق رای صوری هم نداشتند.
شاید ردِ تاریکی این دوران برای زنان را بتوان از لابهلای خاطرات ایام جوانی مادربزرگها، پیدا کرد؛ زمانی که زن ایرانی ناچار بود در گوشهای بنشیند و در اوج بیارادگی، دیگران برای آینده شخصیاش تصمیم بگیرند.
هرچند برساخت رسانهای از مفهوم «آزادی» یا رواج «الگوی زن غربی» به خیلی از زنان و دختران ما فرصت نمیدهد پیرامون شخصیت و جایگاه ضعیف و ناتوان زن در عصر پهلوی، تعمیق و تحقیق کنند؛ اما بهراستی در آن زمان، نهایت تجلی و نمود فعل زنانه، به برهنگی و عریانی خلاصه میشد.
در این فضا، انقلاب اسلامی با نگاهی پیشرو و مترقیانه، حامی زنان ایرانی شد تا بستری برای شکوفایی استعدادها و بروزات اجتماعی سالم بیابند.
در این چهارچوب فکری، حاکمیت اسلامی با علم به وضعیت ابزارگونه زنان در جامعه دوران پهلوی، پدرانه و از روی عطوفت، زنان و دخترانش را پوشیدگی آموخت.
رفتهرفته این بسترسازی و سالمسازی محیط اجتماعی، زنان را به عرصه تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور وارد کرد. از اینرو، زن ایرانی به لطف رویکرد اسلامی حاکمیت، مجالی برای بروز و مشارکت اجتماعی انسانمحور یافت.
در این راستا، بهنظر میرسد اکثر زنان با عنایت به گفتمان فعالانه انقلاب اسلامی درخصوص زن، سالها با هنجارهای فرهنگی جمهوریاسلامی همراهی کردهاند و البته ثمره این تعامل، به پیشرفت تحصیلی، شغلی و اجتماعی قاطبه آنان منتهی شده است.
با این وجود، احتمالاً بتوان عصاره تمهید و زمینهسازی انقلاباسلامی برای زنان ایرانی را این جمله از فرمایش اخیر رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) در دیدار با بانوان دانست که فرمودند: «امروز خوشبختانه زنهایی که مجتهدند، به اجتهاد فقهی رسیدهاند کم نیستند. بنده حتّی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمیدهند، باید خانمها از مجتهد زن تقلید کنند. بنابراین در دوران انقلاب، پیشرفت بانوان در کشور ما، پیشرفت بسیار خوبی است. ما اینهمه دانشمند زن، هیچ وقت نداشتیم؛ اینهمه استاد دانشگاه زن، هیچ وقت نداشتیم؛ اینهمه شاعر زن، اینهمه نویسندهی زن، اینهمه هنرمند زن، آن هم با تدیّن، هیچ وقت نداشتیم. امروز خوشبختانه همهی اینها را داریم.»
بنابراین، امید میرود این تفاوت نگاه به بروز و کنش زنانه، در سطح آثار سینمایی و هنری مورد توجه قرار بگیرد. آنگاه برخی دختران فریبخورده امروزی، اسیر تبلیغات متحجرانه و واپسگرایانه رسانههای بیگانه و کوراندیش نخواهند شد.
در پایان جا دارد صمیمی و بیآلایش #روز_زن و ولادت فرخنده حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) را خدمت یکایک مادران و خواهران سرزمینم تبریک و شادباش عرض کنم.
از کانال مهدی محمدصادقی