حسین سرآبادانیتفرشی، پژوهشگر هسته عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): موانع ذهنی و نگرشی مهم است؛ چون اولا نیازمند تغییرات ساختاری و نرمافزارانه در جامعه در یک افق زمانی بلندمدت است و ثانیا نوعا طرح آنها با نگرشی انتزاعی، کلی و بدون تغییرات در میدان واقعیت همراه بوده است. باز کردن گرههای ذهنی و نگرشی در امور اجتماعی، صرفا با توصیههای اخلاقی یا فعالیتهای تبلیغاتی دستگاههای هنجارساز مانند تلویزیون و رسانههای رسمی میسر نخواهد بود؛ گاه برای تغییر ذهن، باید تحولاتی در واقعیت رخ دهد و از مسیر تغییرات عینی، بسترهای لازم برای تغییرات ذهنی و نگرشی را فراهم آورد.
فقدان نگرش اثباتی، هنجاری و حیاتی به مقوله «کار» و عدم باور به امکان دستیابی به یک زندگی سعادتمندانه در پرتو کار مولد، ریشههای بالندگی یک جامعه را میخشکاند. در نظریات معاصر پیرامون کار، افراد را تشویق میکنند تا به «کار» صرفا بهعنوان یک «شر ناگزیر» جهت امرار معاش و دستیابی به خط بقا و حیات نگاه نکنند؛ بلکه از آن بهعنوان ظرفیتی برای شکوفایی استعدادها و تحقق علایق خود بنگرند. طبعا طرح این حرفها، گرفتار آفتی است که پیشازاین اشاره شد: توصیههای کلی و بدون پشتوانه عملیاتی. ورود افراد در عرصه اقتصاد و میدان تولید و خلق ارزش در جامعه، به تغییرات عینی و ساختاری که گرایش یا عدم گرایش به کار و خلق ارزش را تقویت یا تضعیف میکند؛ نیازمند است. در جامعهای که قیمتگذاری کار انسانی بهصورت حداقلی و در چانهزنیهای فشرده و چندلایه سامان میپذیرد و در مقابل مسیرهای دستیابی به ثروت، منزلت و جایگاه اجتماعی بالاتر درگرو فعالیتهای نامولد، سوداگرانه و مبتنیبر انواع واسطهگریهاست؛ کار مولد پرحجم و فشرده ضدهنجار و گرایش به فعالیتهای نامولد و تلاش برای از زیر کار فرار کردن، هنجار قابلتقدیر اجتماعی و نشانه باهوشی و بااستعدادی قلمداد میشود.
در شاخصهای بازار کار ایران، این معنا خود را با شاخصهایی مانند افزایش سهم درآمدهای ناشی از غیرکار از کل درآمد خانوار بهویژه در مناطق شهری و در دهکهای بالای درآمدی (با ذکر این نکته که همه درآمدهای غیرکاری نامشروع نیستند اما سهم بالای آن از درآمد کل خانوار حاکی از توسعه پیجویی درآمد مستقل از کار است)1، افزایش پدیده شاغلان فقیر (89 درصد فقرا در کشور شاغل هستند؛ چراکه حسب برآوردهای مختلف، بین ۵۰ تا ۷۵ درصد از مشاغل موجود در استانهای کشور غیررسمی است، به این معنا که اساسا قانون کار در آن محیط کاری اجرا نمیشود)، افزایش درآمدهای ناشی از واسطهگری و سفتهبازی در بازار داراییها با بازده بالا در بازارهایی از قبیل طلا و سکه، ارز، مسکن و اجاره بدون ذکر عدد و رقم در افکار عمومی قابل لمس و شهود است.
اما در منطق اسلامی، نظام اقتصادی مبتنیبر کار مولد، طراحی و عجین شده است. کار در نظام فکری اسلام و بهطور خاص در نظام اقتصادی آن، از جایگاهی بیبدیل و اهمیتی کمنظیر برخوردار است. «کار»، یگانه عامل حقوق مکتسبه انسانی، ریشه اصلی مالکیت و عامل اصلی خلق ارزش است و بدینجهت، در نظام سهمبری نهادههای تولید که سهم هر یک از عوامل تولید، مشخص و معین میگردد، بالاترین مزیتها و امتیازها برای عنصر «کار» تعریف و معین گردیده است. ارزش ذاتی کار بهعنوان فعل اصلی و هویتبخش انسانی، منجر به تکریم و قدردانی فاعل آن، یعنی «کارگر» نیز شده است. نگاه به مقوله «کار» بهعنوان رکن تاثیرگذار و ضروری «تمدنسازی»، آموختهای است که میتوان از تمام تجربههای پیشین بشر در امر تمدنسازی کسب کرد. اسلام با تاکید بر افزایش کمی و کیفی کار (همچون تاکید بر اتقان و محکمکاری کار)، کوشش نموده است تا زمینه شکوفایی استعدادها و بالفعل کردن قابلیتهای عظیم جامعه اسلامی را فراهم آورد.
به باور شهید صدر، «کار» در نظام توزیع درآمد میان عوامل تولید، یگانه عامل خلق ارزش و موجب ایجاد مالکیت برای انسان است و بر همه معیارها حتی «نیاز» مقدم است. تشویق نظام اقتصادی اسلام به کار و مولدیت در بسط و توسعه ارزش، موجب شکوفایی نظام اقتصادی و ایجاد یک نظام پویا و مولد در بخش واقعی اقتصاد یعنی نظام تولید است. هر جریان درآمدی (ولو به نحو اولیه مشروع باشد) به تضعیف رابطه میان خلق ارزش و درآمد مکتسبه در یک نظام اقتصادی منجر شود، مطرود و نامشروع است. در امتداد همین منطق، در نظام اقتصادی اسلام به جهت ارزش والای کار، ثروتهای بادآورده از قمار یا شرط یا ناشی از انباشت و کنز بدون ایجاد خلق ارزش مطرود شناختهشده است. در مقابل کار بهعنوان یک هنجار اجتماعی موجب بالفعل شدن استعدادهای انسانی و تحرک اجتماعی در یک جامعه انسانی خواهد بود.
متاسفانه در سالهای اخیر در امتداد ایجاد یک موج اجتماعی گسترده برای طی کردن راه 100 ساله خوشبختی با سرعت بالا (که معلول ظلم سیستمی و ساختارمند در نظام اقتصادی کشور است) در میان طبقات مختلف اجتماعی، خط فکری و رسانهای توجیه این جنس درآمدها ناشی از کار غیرمولد شرح و بسط یافته است. بهعنوانمثال در خط مقابله فکری با ایده توسعه کار مولد، چهره مشهور اقتصاد نئوکلاسیک ایران در سرمقالهای مشهور با انکار تمایز «کار مولد-غیرمولد»، ریشه این حرف را به رویکرد ماتریالیستی! در تئوریهای قدمای علم اقتصاد مانند اسمیت و ریکاردو و بهتبع مارکس متصل کرد که پیشرفت علم اقتصاد را 100 سال به تأخیر انداخته بود. او معتقد بود نظریه ارزش ذهنی یا نظریه مارژینالیستی ارزش با رویکردی منطقی، منسجم و علمی، اندیشه اقتصادی را از این بنبست رها ساخت و لذا ارزش کالا نه صرفا با کار که ارزش هر کالا یا خدمتی براساس مطلوبیت تقاضا برای آخرین واحد عرضه آن تعیین میشود و ربطی به کار صرف شده برای تولید آن ندارد. مطلوبیت هم امری ذهنی است که به ارزیابی یا ارزشگذاری بازیگران اقتصادی در بازار بستگی دارد و بنابراین ذاتی خود کالا یا خدمت نیست. تحلیل و نقد این ایده مجال مستقل میطلبد، لکن اجمالا اینکه اتفاقا مطلوبیتگرایان بودند که با تاکید بر مفاهیم ذهنی (مثل مطلوبیت) و روابط ریاضی، صورتمسالههایی مانند طرف عرضه و مولد بودن را پاک کردند اما در عرصه سیاستگذاری، برخلاف مطلوبیتگرایان، تفکیک مولد- نامولد به محاق نرفت که شاهد آن وضع انواع پایههای مالیاتی بر کارهایی بود که با سوداگری داراییها، جریان سرمایهگذاری مولد را دچار اختلال کرده بود. تدابیر اقتصادی گوناگون برای معقولسازی بازده بخشهای اقتصادی (تشویق مولدها و کنترل نامولدها) حاکی از آن است که هیچگاه دوگانه مولد-نامولد در ساحت نظامسازی اقتصادی قابل انکار نیست.
ادبیات رسانهای و اجتماعی برای توجیه خط درآمد از محلی غیر از کار با خلق ارزش، دائما بهروز میشود و پایانی بر آن نیست. اخیرا مفهومی با عنوان «درآمد منفعل یا غیرفعال» (passive income) پرکاربرد شده است. در تعریف این نوع درآمد ذکرشده است: «تصور اینکه درآمدهای غیرفعال بدون نیاز به تلاش به دست میآید، اشتباه است. درآمد غیرفعال به درآمدی میگویند که بدون فعالیت مستمر و مستقیم شما حاصل شود؛ اما این بدان معنی نیست که هیچ تلاشی لازم ندارد. در مقابل، درآمد فعال به تلاشی روزانه، پیوسته و همیشگی نیازمند است. بهعبارتدیگر در درآمد فعال شما به ازای ساعت کاری خود حقوق میگیرید اما در درآمد غیرفعال شما مناسب با ارزشی که ساختهاید، درآمد خواهید داشت.» تعریفی که در بدو امر چندان قرین خطا یا ظلم تلقی نمیشود اما در یک بستر مبتنیبر نظام سرمایهداری، به سازوکارهای تولید درآمد و ثروتی اشاره دارد که در بهترین تعریف، دارای کمترین خلق ارزش در نظام اجتماعی است. اموری که در بسیاری از موارد تنها نوعی واسطهگری غیرمولد یا با ارزشافزوده پایین برای نظام اقتصادی است؛ اما دارای بالاترین بازده برای پیجویان آن. نتیجه این پیوند شوم، توسعه بیشتر فرهنگ دلالی و واسطهگری و تخریب بیشتر فرهنگ کار مولد است.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدارهای سالیانه روز کار و کارگر، در چندین نوبت به موضوع لزوم ایجاد برقراری ارتباط مستقیم میان درآمد و کار اشاره کردهاند که در بخش پایانی این نوشته، تنها به برخی از آنها که طی دو سال اخیر بیان داشتند ذیل دوطبقه اکتفا میکنم: اول نکاتی که به جنبه مثبت هنجاری کار معطوف است و دوم نکاتی که به مهار و مقابله با مفتخوارگی متمرکز است.
1. جنبه اثباتی و هنجاری کار
- ترویج و تقدیر از فرهنگ کار و ارتقای منزلت کارگر در افکار عمومی با هدف تغییر نگاه عمومی جامعه (1403)
- جایگاه ذاتی و نه ابزاری کارگر در نظام اقتصادی اسلامی (1403)
- کارگر ماهر و باانگیزه؛ رکن جهش تولید و در خط مقابله با دشمن (1403)
- توانمندسازی و ارتقای مهارت کارگران در عین جستوجوی استعدادهای درخشان (1402 و 1403)
- لزوم درک جایگاه ارزشآفرین کار در میان خود طبقه کارگر با درک کار بهمثابه یک امانت (1403)
- کار را ارزش بدانیم، هم از جنبه عمومی و هم از جنبه شخصی؛ کارگر هم بهتبع یک موجود ارزشمند در جامعه تلقی میشود (1403)
- توسعه معنا و قلمرو کار: کار لزوما پشتمیزنشینی نیست (1403)
- گسترش فرهنگ مشارکت عمومی با هدف نقشآفرینی در اقتصاد کشور با تعریف آن میان عامه مردم (1403)
- با صدای بلند ارزش کارگر در یک معنای گسترده و وسیع در جامعه توسط گروههای مرجع اجتماعی گفته شود (1402)
- درک ارزش کار بهمثابه ستون فقرات زندگی، مایه قوام و حیات جامعه (1402)
- لزوم درک نیازهای انسان به کار در یک معنای وسیعتر (فراتر از نیازهای مادی به احتیاجات معنوی انسان به کار توجه شود (1402)
- لزوم ایجاد ارتباط مستقیم میان کار و درآمد. فرهنگ ارتباط درآمد با کار در جامعه ایران باید رشد کند (1402)
- لزوم ارتقای سهم کار و سرمایه انسانی از کل ارزشافزوده با پیگیری سیاستهای معطوف به سهمبری عادلانه عوامل تولید (1402)
2. جنبه سلبی و منفی مفتخوارگی
- مقابله با پدیده رو به رشد جمعیت NEETها در بازار کار ایران (جوانانی که نه تمایل به کار دارند؛ نه تحصیل و نه در جستوجوی کار هستند (1403)
- توقف فرهنگ ثروتهای بادآورده در جامعه: بلندمدت و چالشی اما ممکن و ضروری (1402)
- مقابله با ایجاد طبقه مترفین: مبارزه با فرهنگ مفتخوارگی در جامعه از طریق تقویت ارتباط درآمد با کار (1402)
پینوشت
1. درآمد خانوارها را میتوان به سه گروه درآمدهای مربوط به مشاغل آزاد، حقوق و دستمزد و درآمدهای غیرشغلی تقسیمبندی کرد. بهمرور طی دو دهه اخیر، الگوی ترکیب درآمد خانوار در اقتصاد ایران نشان میدهد ترکیب درآمد از مشاغل آزاد به سمت مشاغل غیرشغلی سوق پیداکرده است که میتواند یکی از نشانههای توسعه کارهای نامولد یا با ارزشافزوده پایین در اقتصاد کشور باشد. بر اساس گزارش هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران در سال 1401، بیش از 55 درصد درآمدهای خانوار در استان تهران، درآمدهای غیرشغلی بوده است.