به گزارش «فرهیختگان»، از ماهها پیش از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، با توجه به نتایج نظرسنجیها که حکایت از پیروزی بایدن داشت، یکی از کلیدیترین مسائل در آمریکا و اروپا، شیوه مواجهه رئیسجمهور آینده آمریکا با توافق هستهای ایران بود. در اندیشکدهها و محافل سیاسی غربی، باتوجه به اینکه بایدن از ابتدای ورود به رقابتهای درونحزبی حزب دموکرات، به انتقاد از عملکرد ترامپ در خروج از توافق هستهای پرداخته بود و وعده بازگشت به برجام را میداد، این سوال مطرح بود که بایدن با ورود به کاخسفید، چنین کاری خواهد کرد و به برجام بازخواهد گشت یا خیر؟ تحلیلگران برمبنای این سوال و باتوجه به پاسخ احتمالی، به بایدن برای تعامل با ایران در پرونده هستهای، پیشنهادهایی را ارائه دادند. این پیبشنهادها تا حدودی مسیر پیشروی مذاکرات احتمالی آینده را مشخص میکرد؛ بهویژه اینکه بخشی از آنها در کلام جو بایدن و مردان سیاست خارجیاش و حتی متحدان اروپایی آمریکا در چند هفته گذشته تکرار نیز شده است.
درمقابل اما در ایران –و حداقل در سطح دولت- برآیند اظهارات مقامات دولتی نشان میدهد هیچ طراحی عمیق و کارشناسیشدهای از قبل برای مواجهه با شرایط جدید وجود نداشته است. این را میتوان از مواضع عجیب دولت در یکماهونیم گذشته دریافت. این البته عجیب نیست، چراکه تیم سیاست خارجی دولت روحانی، از ابتدا با همین رویه در پرونده هستهای عمل کرد. تیم مذاکرهکننده ایران، در برجام، هیچ ضمانت اجرایی را درنظر نگرفته بود و با این حال حتی در هفتههای نخست در محافلی چون شورای راهبردی روابط خارجی بهصورت کامل، امکان خروج آمریکا از برجام را زیر سوال میبرد. اما چندماه بعد، امضای وزیر امور خارجه آمریکا را که نوشته بود «تغییرات جدید برای کسب روادید که در کنگره تصویب شده است و دولت اختیار توقف اجرای آن را دارد، بههیچ وجه مانع ما نمیشود که تعهدات خود طبق برجام را اجرا کنیم» را یک «تضمین» فرض کرد و به آن براساس حقوق بینالملل اعتبار بخشید که «این یک نامه معمولی نیست. در روابط بینالملل، نامه دو نفر تعهدآور است که یکی نامه رئیس دولت است و دیگری نامه وزیر امور خارجه. این نامه، امضای وزیر خارجه آمریکا را دارد و اجرای موفق برجام را تضمین کرده است.»
در این گزارش به بررسی مواضع طرف آمریکایی و ایرانی درباره بازگشت به برجام پرداخته شده است.
آمریکا و بایدن چه میگویند؟
جو بایدن، معاون اول رئیسجمهوری در آمریکا بود که توافق هستهای با ایران را منعقد کرد، بنابراین میتوان دریافت که او برخلاف ترامپ، مخالف برجام نبوده، ولی طبعا همچون باراک اوباما به این سطح از توافق نیز راضی نیست و برجامهای موشکی و منطقهای را نیز برای ایران درنظر گرفته است. بایدن اگرچه در دوره تبلیغات ریاستجمهوری تلاش داشت خیلی صریح آن چیزی را که بهدنبال آن است، مطرح نکند، اما بهمرور این شرایط تغییر کرد و او واضحتر درباره توافق با ایران سخن گفت. او در مقالهای که اواخر مردادماه در نشریه آمریکایی «فارن افرز» درباره سیاست خارجیاش نوشت، روش ترامپ در مواجهه با برجام را محکوم کرد، ولی با اینحال شرط بازگشت به برجام را اجرای تعهدات ایران خواند: «من درباره رژیم ایران هیچ توهمی ندارم. این رژیم اقدام به انجام فعالیتهای بیثباتکننده در سراسر خاورمیانه کرده است. تهران باید به اجرای دقیق تعهدات خود در برجام بازگردد. اگر این کار را انجام دهد، من به این توافق بازخواهم گشت و از تعهد دوبارهمان به دیپلماسی برای همکاری با متحدانمان در راستای تقویت و توسعه برجام استفاده خواهم کرد و در عینحال دربرابر سایر اقدامات بیثباتکننده ایران خواهم ایستاد.» در این یادداشت او تنها شرط را «بازگشت تهران به برجام» تعیین میکند، ولی این را هم اضافه میکند که دربرابر آنچه که «اقدامات بیثباتکننده ایران» میخواند، ایستادگی خواهد کرد اما از این یادداشت چنین برنمیآید که این دو موضوع با یکدیگر تداخلی داشته باشند.
چند هفته پیش از انتخابات ریاستجمهوری (شهریور 99)، بایدن در یادداشتی که در پایگاه اینترنتی شبکه خبری سیانان نوشت، یک ارتقای معنادار به برنامه سیاست خارجی خود در مواجهه با ایران و بهویژه بازگشت به برجام ارائه کرد و در آن از یک برنامه «سهمرحلهاى» و راههای هوشمندانهتر براى سختگیرى علیه ایران سخن گفت. او در این یادداشت ضمن تاکید بر جلوگیری از «دسترسی ایران به سلاح هستهای»، مرحله دوم برنامهاش را بازگشت ایران به تعهدات دقیق هستهای عنوان میکند، ولی آن را «نقطه شروع مذاکرات بعدی» میخواند: «اگر ایران به تعهدات دقیق توافق هستهای بازگشت، آمریکا نیز به توافق بهعنوان نقطه شروعی برای دنبال کردن مذاکرات بعدی بازخواهد گشت.» او در ادامه مذاکرات بعدی را خودش توضیح میدهد: «ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد. ما همچنین اقداماتی را دنبال خواهیم کرد تا به شرکایمان برای کاهش تنش و پایان دادن به تنشهای منطقهای ازجمله جنگ فاجعهبار یمن کمک کنیم.»
بایدن مرحله سوم طرح خود را اینگونه بیان میکند: «ما به تلاشها برای عقب راندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد... ما همچنین به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشکهای بالستیک ادامه خواهیم داد.» بایدن پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری نیز در اینباره سخن گفت. او 12 آذرماه در گفتوگو با توماس فریدمن، تحلیلگر نیویورکتایمز، چند گام جلوتر میآید و در پاسخ به این سوال که آیا به دیدگاهش درباره توافق هستهای ایران که پیش از این در یادداشتی در پایگاه اینترنتی شبکه سیانان منتشر کرده بود، پایبند است یا نه، میگوید: «سخت خواهد بود اما بله.» او اشاره مستقیمی به منظورش از سختی نکرده، اما صراحتا عنوان کرده که باید تکلیف مسائل دیگر همچون توان موشکی و مسائل منطقهای نیز حل شود: «بحث زیادی درباره موشکهای نقطهزن و طیف دیگری از چیزهایی وجود دارد که موجب ثباتزدایی منطقه میشوند، اما واقعیت این است که بهترین راه برای رسیدن به کمی ثبات در منطقه توافق درباره برنامه هستهای [ایران] است.» علاوهبر بایدن، تیم سیاست خارجی او نیز دیدگاههای اینچنینی در مواجهه با ایران دارند. برخلاف بایدن، این تیم پیش از انتخابات ریاستجمهوری نیز چنین مواضعی را بهصراحت بیان میکردند.
آنتونی بلینکن، مشاور بایدن در کمپین و وزیر امور خارجه آتی آمریکا، پیش از انتخابات در نشست مجازی کمیته یهودیان آمریکا گفت: «ایران باید مجددا به تعهدات خود در برجام بازگردد، در غیر این صورت واضح است که همه تحریمها به قوت خود باقی خواهند ماند.» او همچنین گفته است: «سیاست ترامپ درقبال ایران شکست خورده و فشار حداکثری، علاوهبر آنکه نتوانسته به ایجاد توافقی بهتر منجر شود، ما را از شریکانمان دور کرده است. اما اکنون زمان گذشته و درصورت بازگشت ایران به پایبندی کامل [به برجام] بایدن بهدنبال ایجاد توافقی قویتر خواهد بود.» جیک سالیوان، مشاور سیاست خارجی جو بایدن در کمپین انتخاباتیاش که در دولتش مشاور امنیت ملی است، در مصاحبهای که پیش از انتخابات با موسسه هادسون داشت، گفته است: «تحریمها بهرغم موثر بودن نتوانسته آن نتیجه مطلوبی را که ترامپ بهدنبال آن است در بر داشته باشد.» وی همچنین استدلال کرد: «مخالفان توافق هم اشتباه میکردند، چراکه بازگشت تحریمها پس از خروج ترامپ از توافق کار سادهای بود. بهنظر من، توافقنامه بعدی باید زمانبندی محدودیتها موسوم به بند غروب را تمدید کند.» وی همچنین گفت: «باید تلاش شود عناصر دیگری را هم در توافق تقویت کنیم. من فکر میکنم این یک استراتژی کاملا قابلقبول و مسیری بسیار عاقلانهتر از آن چیزی است که باعث خروج ایران از توافق و درنهایت جنگ شود.»
روحانی و تیمش چه میگویند؟
آنچه را روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهایاش بین سالهای 92 تا 94 درباره توافق هستهای میگفتند، امروز بهخوبی میتوان به بوته نقد گذاشت و بررسی کرد. خواندن اظهارات حسن روحانی، محمدجواد ظریف، سیدعباس عراقچی، علیاکبر صالحی و حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در آن بازه، بسیار قابلتوجه است. با واقعیتهای امروز، اظهارات آن روز این افراد چیزی بیش از «ادعایی موهوم» نبوده است. حالا یکبار دیگر ایران درحال بازگشت به وضعیتی تقریبا مشابه آن روزهاست و بازهم در دولت روی همان پاشنه قدیمی میچرخد. برخلاف جو بایدن که در یکماهونیم گذشته، کمترین اظهارنظر درباره توافق هستهای را با ایران داشته است و بهعمد در این زمینه تعلل کرده، در تهران درباره بازگشت و چگونگی بازگشت به برجام، شور و شعف عجیبی برپاست. روحانی تقریبا با همان ادبیاتی که شامگاه 18اردیبهشت 97 درباره خروج آمریکا از برجام سخن گفت و سادهانگارانه آن را کمشدن «شر یک مزاحم از برجام» خواند، اکنون درباره احیای برجام سخن میگوید. روحانی در جلسه هیات دولت 19آذرماه، شرط بازگشت آمریکا به برجام را به یک «امضا» تقلیل داد و گفت: «برگشتن به تعهداتمان زمان نمیبرد، بلکه به اراده است. چگونه برجام پایش لنگ شد. آن فرد کمسواد تاجرمسلک کاغذی را خطخطی کرد و گفت از برجام خارج شویم. نفر بعد کاغذ را بردارد و آن را امضا کند. برگشتن به برجام و انجام به تعهدات نیاز به زمان و مذاکره ندارد. هر دو برگردیم. هر دو یعنی 1+4 به تعهداتش عمل کند. نیاز به آمریکا نیست. آمریکا هم برگردد ما هم برمیگردیم.» روحانی 2هفته پیش از آن یعنی پنجم آذرماه، در جلسه هیات دولت به دولت جدید آمریکا پیشنهاد داد اگر تهران و واشنگتن به شرایط ۲۰ژانویه ۲۰۱۷ بازگردند، حل مسائل بین دو کشور «بسیار آسان» است و حتی «میتوان مراحل بعدی را در بخشهای مختلف ادامه داد». اشاره روحانی نه به تاریخ اجرای تعهدات برجامی طرف غربی که تاریخی است که پس از نقض عهدهای باراک اوباما، دونالد ترامپ دوران ریاستجمهوری خود را در آمریکا آغاز کرد.
نکته قابل تاسف در این میان، این است که دولت هیچ مکانیسم و سازوکار یا حتی پلانی برای مواجهه با دولت آمریکا برای بازگشت به برجام ندارد. جدا از اینکه عملا تهران ابزار قابل اتکایی در برجام برای خود تعریف نکرده است تا مانع از خروج یک کشور شود، هیچ سازوکاری نیز برای ورود آن کشور به توافق در نظر نگرفته است. با وجود این نقض بزرگ، آنها هیچ طرحی درمقابل دولت آینده آمریکا و شیوه ورودش به برجام ندارند و این وضعیت را بسیار نگرانکننده کرده است. بهعنوان نمونه، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه هفته اول مهرماه در گفتوگو با خبرگزاری اسپوتنیک گفت: «بازگشت آمریکا به توافق هستهای اولین اقدامی است که آنها باید انجام دهند. برای این بازگشت، آمریکا باید خساراتی را که به ملت ایران وارد کرده و همچنین اقداماتی را که درجهت تضعیف توافق هستهای انجام داده است، جبران کند.» اما دوماه بعد حسن روحانی در نشست خبری با اهالی رسانه، موضوع خسارات را بهصورت کامل رد کرد وگفت: «در سه سال اخیر 1+4 بود و آمریکایی حضور نداشت و اگر ما بخواهیم خسارت بگیریم باید یک جنگ جهانی راه بیندازیم و بهدنبال گرفتن خسارات باشیم، اما آنچه برای ما امروز مهم است بازگشت کامل طرف مقابل به تعهدات است. البته که به ما خسارت خورده است و باید برای مسیر جبران آن فکر و بررسی کنیم.» با وجود این بیبرنامگی در دولت، روحانی حاضر به پذیرش اقدامات سایر نهادها نیز نیست. بهعنوان نمونه مجلس شورای اسلامی 11آذرماه طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را در دستورکار قرار داد و آن را تصویب و تبدیل به قانون کرد. براساس این قانون، دولت موظف شده بود درصورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای 1+4 در قبال ایران و عادینشدن روابط کامل بانکی و عدم رفع موانع صادرات و فروش نفت ایران، دوماه پس از تصویب قانون، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. مجلس همچنین بر کاهش محدودیتها و اقداماتی همچون غنیسازی 20درصد و ساخت کارخانه تولید آب سنگین تاکید کرده است. مجلس مدعی بود با این طرح به دولت برای دفاع از حقوق ملت کمک کرده است اما رئیسجمهور حاضر به ابلاغ این قانون نشد و حتی در نشست خبری 24آذرماه گفت: «دولت به اتفاق آرا قانون برجامی مجلس را مفید نمیداند و قانون مصوب مجلس را با تفسیر خودمان اجرا میکنیم.»
با وجود ابراز تمایل شدید روحانی و تیم سیاست خارجیاش برای بازگشت به برجام، براساس آنچه تحلیلگران غربی نوشتهاند، بایدن راه بسیار سختی را پیشرو دارد، چراکه دولت بایدن براساس توافق هستهای، مجاز به تعلیق مجدد تحریمهای هستهای علیه ایران است. در دوره اوباما تعلیق این تحریمها به فروش نفت و گاز ایران کمک کرد اما اکنون این تحریمها ذیل بیارتباط به برنامه هستهای و ذیل قانون کاتسا (قانون مقابله با دشمنان آمریکا) به بهانه مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر و نیز قانون جامع تحریمهای 10ساله ایران (داماتو)، است. بهعبارت سادهتر، حتی اگر برجام احیا شود، نفت و گاز ایران بهدلیل قرار گرفتن ذیل قوانین تحریمی داماتو و کاتسا، مصوب کنگره، سنا و دولت آمریکا باقی خواهد ماند و دولت بایدن بهتنهایی نمیتواند اقدامی برای لغو این تحریم انجام دهد. یا صنایع فلزی ایران علاوهبر موضوع هستهای، مقابله با تروریسم و همچنین نقض حقوق بشری ذیل قانون کاتسا، تحت تحریم قرار گرفته است و لغو آن نیاز به مصوبه مجلس دارد. با این حال بایدن اگر قرار باشد به برجام بازگردد میتواند اقدام به آزادسازی بخش کوچکی از تحریمها ازجمله آزادکردن داراییهای بلوکهشده ایران در خارج و واردات دارو به ایران را آزاد کند اما بهنظر نمیرسد او بتواند اقدام اساسیای انجام دهد.
مشورتها به بایدن چیست؟
در ایران دولت همچون سالهای منتهی به برجام، گوششنوایی ندارد و راه خود را میرود و از طرف غربی میخواهد یک امضا بزند و به برجام بازگردد. اما در آمریکا وضع اینگونه نیست. چند روز پیش سناتور لیندسی گراهام، نماینده جمهوریخواه مجلس سنای آمریکا در توئیتر نوشت: «سخت در تلاشیم از رایگیری در مجلس سنا درخصوص هرگونه تصمیم احتمالی برای بازگشت به توافق هستهای ایران (برجام) اطمینان حاصل کنیم.» بهعبارت سادهتر او میگوید بایدن برای بازگشت به برجام باید از مجلس سنا اجازه بگیرد و این مجلس است که چنین اختیاری را میتواند به رئیسجمهور بدهد.» او در ادامه درخصوص تصمیم احتمالی جو بایدن نوشته است: «بازگشت به این توافق مخربترین تصمیمی است که دولت بایدن میتواند از لحاظ ثبات در خاورمیانه بگیرد.»
درخواست روحانی برای بازگشت آمریکا به برجام، در آمریکا ارسال پالس ضعف و ناتوانی دولت تلقی شده است و بر همین اساس «برت استفنز» در نیویورکتایمز به جو بایدن پیشنهاد کرده «باید در بازگشت به برجام تعلل کند و از اهرم زمان علیه ایران استفاده کند تا ایران مشتاقتر شود.» او نوشته است: «شاید مسیر دستیابی به یک توافق معتبر و بادوام با ایران برای دولت بایدن از طریق جلب حمایت منطقهای و ایجاد حمایت دوحزبی از توافق در ایالات متحده باشد. توافق میتواند ایران را به انتخاب بین یک برنامه هستهای یا یک اقتصاد کارآمد، وادار کند. دولت بایدن اگر صبر و تحمل داشته باشد، ممکن است با یک دستاورد دیپلماتیک پایدار، پاداش بگیرد؛ دستاورد دیپلماتیکی که برخلاف گذشته بهسادگی توسط دولت بعدی نابود نشود.»
*نویسنده: صادق امامی، دبیرگروه بینالملل