به گزارش «فرهیختگان»، روزگذشته جناب روحانی حرف قابلتوجه و تاملی بیان کردند که هرچند مثل بسیاری دیگر از اظهاراتشان فاقد ادلههای لازم و کافی برای پذیرش در افکار عمومی و فضای کارشناسی کشور بود، اما بهخاطر اهمیتی که در تعیینتکلیف هشت سال مدیریت اجرایی کشور دارد باید حتما مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در جلسه هیات دولت صبحچهارشنبه اظهار کرد: «آدرس اشتباه ندهیم، تحریف نکنیم، واقعیتها را برای مردم بیان کنیم. البته این معنایش این نیست که ما دربرابر توطئههای دشمنان ترسیدهایم و عقبنشینی کردهایم یا مشکل داریم اما شرایط جنگ با شرایط صلح متفاوت است و همه باید این واقعیتها را بدانند. عدهای میگویند اشکال دولت این است که نگاهش به بیرون است. پاسخ این حرف در پنجشنبههاست که ما هر هفته افتتاح داریم. این حرف غلط را که نگاه دولت به بیرون است، دیگر تکرار نکنید.»
چنانکه گفتیم، این حرف حسن روحانی و پذیرش یا رد آن مساوی برداشتی است که آیندگان از این برهه تاریخی کشور خواهند کرد و از همین منظر نیز باید حداقل برای ثبت در تاریخ هم که شده با جمعبندیهای علمی و تجربی و مبتنیبر استدلالهای منطقی کاری کرد که قضاوت آیندگان از این برهه قضاوتی صحیح باشد و این صرفنظر از ارزش راهبردی آن در کوتاهمدت است، به این معنا که در انتخابات آتی ریاستجمهوری که تعیینکننده سرنوشت احتمالا هشت ساله آینده کشور است باید مردم با شناخت صحیح وارد میدان شوند و انتخابی صحیح داشته باشند.
خلاصه کلام روحانی در اظهارات روز چهارشنبه این بود که او و دولتش نگاهشان به درون بوده و نه بیرون، برای ارزیابی این موضوع باید به دو مساله توجه کرد؛ اول اظهارات و سخنان روحانی و اعضای دولتش در این سالها و دوم هم عملکرد آنها در این مدت.
گرهگشایی داخلی از مسیر سیاست خارجی
دولت روحانی اساسا توسعه اقتصادی و حتی برخی موارد را که ذکر خواهیم کرد از مسیر سیاست خارجی میدید و در همین راه هم برای رفع و رجوع مشکلات حرکت کرده است. تئوریسین و مشاور نزدیک حسن روحانی یعنی محمود سریعالقلم که در این سالها تئوریهای وی در دولت روحانی اجراشده در مقالات و سخنرانیهای مختلف خود پیشزمینه توسعه اقتصادی را دیپلماسی و سیاست خارجی میداند و حتی میتوان اینطور برداشت کرد که او مهمترین پیشزمینه اقتصاد پویا را روابط خارجی تصور میکند. کسی که معتقد است «بدون تعامل بینالمللی نمیتوان رشد کرد» و حتی بالاتر از آن موفقیت کشور درحوزههایی چون مبارزه با فساد را هم در توسعه روابط خارجی و جهانی شدن میداند. (برای مطالعه بیشتر به «سمینار تحولات نوین بینالمللی و آینده ایران» که در دیماه 98 با سخنرانی سریعالقلم در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، مراجعه کنید، او در این سخنرانی تاکید میکند که جدیترین راه مقابله با فساد ارتباط جهانی است. او معتقد است که هرچه ارتباط با دنیا بیشتر و سیستم بانک ایرانی جهانی شود، فساد نیز کمتر میشود.) اینها البته صرفنظر از این نکته است که شخص محمود سریعالقلم بعد از ناکام ماندن توافق هستهای در گفتوگویی با ماهنامه اندیشهپویا در تابستان 97 بهصراحت دست به بیان اعترافات بزرگی زد و گفت که «همزمان با مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی فضایی در کشور ایجاد شد که میگفت اگر برجام شکل بگیرد، تحریمها برداشته میشود، سرمایهگذاری خارجی فورا شروع میشود و همه مشکلات حل خواهد شد. این تصور از برجام از ابتدا اشتباه بود... . وزارت خارجه بهگونهای وانمود کرد که انگار با برجام همه مسائل حل خواهد شد و این اشتباه بود.»
مشکل آب خوردن مردم ایران و ماجرای واشنگتن دیسی
علاوهبر وی، شخص حسن روحانی هم از این جنس حرفها کم در اظهارنظرهای خود بیان نکرده است. جمله تاریخی او در هفدهم خردادماه 94 را بعید است کسی فراموش کند؛ او در مراسم دهمین دوره جایزه ملی محیطزیست، گفت: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود، بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین بروند تا سرمایه بیاید، تا مساله محیطزیست حل شود، تا اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شوند و تا بانکهای ما احیا شوند.»
البته روحانی همچنان این دیدگاه خود را حفظ کرده و تغییری در آن نداده است، چراکه او همین چند روز پیش یعنی درجلسه پنجم مهرماه ستاد ملی مقابله با کرونا دوباره همهچیز را به سیاست خارجی و تحریم ربط داد و گفت: «مردم اگر میخواهند برای کمبود و مشکلات لعن و نفرین کنند، آدرس آن کاخ سفید در واشنگتن است و کسی آدرس اشتباه به آنها ندهد.»
درکنار او البته دیگر کارگزاران دولتش هم اینگونه بودند و به همین شکل اظهارنظر میکردند، برای مثال ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی وعده شکوفایی اقتصاد ایران در سال 94 و بعد از توافق هستهای را میداد یا اکبر ترکان که میگفت: «منتظر هجوم سرمایههای خارجی بعد از توافق هستهای باشید.» یا علی یونسی که بالاتر از آنها به مردم وعده میداد: «اکنون کشور از بیکاری رنج میبرد، جوانان مشکل عدم استطاعت مالی برای ازدواج دارند و دولت وظیفه دارد این مشکلات را برطرف کند و امیدوارم با لغو تحریمها این مشکلات برطرف و کارهای عمرانی نیز با سرعت بیشتری انجام شود.»
درکنار همه اینها اظهارنظرهای عجیبوغریبی را که درخصوص عدم اجرای برجام و خسارتهای این اتفاق برای مملکت عدد و رقم هم بیان میکردند، در نظر بگیرید و ببینید که اعضای دولت روحانی چه وضعیتی برای کشور رقم زده بودند. برای مثال اکبر ترکان مشاور و معاون حسن روحانی در سال 94 در گفتوگویی بیان کرد که ضرر تاخیر در اجرای برجام روزانه ۱۰۰ میلیون دلار است!
آنچه در عمل روی داد
واقعیت ماجرا این است مهمترین اتفاقی که درعمل رخ داده، این بوده که مردم مداوم و برای روزها و ماههای متمادی برای شکوفا شدن اقتصاد از مسیر سیاست خارجی منتظر نگه داشته شدهاند و همین اتفاق هم بوده که باعث افزایش خسارتها به کشور شده است. فعالان اقتصادی همواره منتظر رفع تحریمها و تغییر وضعیت کشور بودهاند اما هیچگاه وعدههای دادهشده تحقق نیافته و شرایط بغرنجتر از قبل هم شده است. در این میان اتفاق مهمی که روی داده، این است که منحصر کردن مسیرهای رشد کشور در گشایش از بیرون یا همان حل مشکلات سیاست خارجی بهمعنای عام سیاست خارجی نبود، بلکه تلقی دولت حسن روحانی رفع مشکلات داخلی از مسیر تعامل با غرب یعنی اروپا و بهویژه ایالات متحده آمریکا بود. برای مثال واردات کالایی ایران از این کشور یعنی ایالات متحده از ۱۳۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ به ۴۴۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸ (همان سال که ترامپ درمیانه آن از توافق خارج شد و در ماههای پایانی تحریمها را برگرداند) افزایش داشته که معادل 3.2 برابر شدن بود یا حجم واردات ایران از کشورهای اروپایی که از بیش از 30 درصد ابتدای دهه 1380 به کمتر از 15 درصد در سال 93 رسیده بود، بعد از برجام رو به افزایش گذاشت و رشد سریعی را تجربه کرد، بهطوری که سالانه و تا قبل از خروج ترامپ از برجام، بهصورت میانگین دو تا سه درصد بیشتر میشد. به این موضوع طنز صبر استراتژیک دولت روحانی تا یک سال بعد از اردیبهشت 97 را هم میتوان اضافه کرد، یعنی همان ایامی که با وجود بازگردانده شدن تحریمها دولت منتظر اقدام اروپاییها برای همکاری اقتصادی با تهران و جبران خسارت خروج آمریکا از توافق هستهای بود. در این یک سال اروپاییها مدام دست دست میکردند و هر روز با وعدهای ایران را به تداوم انتظار دعوت میکردند. SPV، INSTEX، کانال مالی سوئیس و... وعدههای سرخرمنی بودند که حسن روحانی و دولتش مدتها برای تحققش صبر کردند و خبری نشد.
در این مدت البته آنها مسیرهای ارتباط با شرق را هم محدود کردند و از امکانی که برای توافق و گسترش ارتباطات با کشورهایی چون چین و روسیه پدید آمد، استفاده نکردند. نمونه واضح آن هم سفر مهم رئیسجمهور چین به ایران برای آماده کردن توافق 25 ساله بود و رساندن روابط تجاری فیمابین به 600 میلیون دلار که با واکنش سرد طرف ایرانی روبهرو و باعث شد همین امسال پیگیری توافق یادشده بهتاخیر بیفتد و البته اعتماد پکن به ایران هم بهصورت جدی مخدوش شود.
با این تفاسیر باید گفت که اظهارات روحانی مبنیبر اینکه دولتش نگاه به خارج نداشته و اعتنایش به داخل بوده، خیلی مستند و مستدل نیست و واقعیات تاریخی چیزی دیگر را نشان میدهد، علاوهبر اینکه درمیدان عمل اگر روحانی امروز نمیتواند نگاهی به خارج داشته باشد علتش ناتوانی و بسته بودن مسیرهاست و نه اینکه او خواهان آن نیست.
اخبار مرتبط:
سفیر سابق ایران در ایتالیا در گفتوگو با «فرهیختگان»: