یلدا ابتهاج
در گفتگویی که با یلدا ابتهاج داشتیم، سخن از دوستان و اطرافیان پدرش گفت؛ حرف از دیدار با شهریار به میان آمد. حکایت این است که سایه هرگاه سخن از شهریار به میان می‌آمد یا شعری از شهریار می‌خواند، منقلب می‌شد. سایه معتقد بود که تنها شهریار می‌تواند تا این اندازه از عاطفه در شعر خود بهره گیرد و هیچ شاعری هم‌ردیف او نیست. در انتهای این ویدیو، صدای مرحوم سایه را می‌شنوید که می‌گوید شعری گفته و شهریار بیت اول آن شعر را برایش ساخته است.
در گفتگویی که با یلدا ابتهاج داشتیم، او شعری دلکش و زیبا از سایه برایمان خواند؛ البته که وقتی فهمیدیم سایه این غزل را در هفده سالگی سروده، بیشتر به وجد آمدیم.
خاطراتی که یلدا از پدرش دارد بسیار است؛ برای همین است که هر چه بیشتر جلو می‌رویم و گپ‌و‌گفت‌مان ادامه پیدا می‌کند، خاطرات برایش پررنگ‌تر می‌شود و بیشتر از آن روزها می‌گوید. شعری از پدر می‌خواند که در سال ۱۳۲۳ سروده شده و آن زمان سایه فقط ۱۷ سال داشته. از ارتباط هوشنگ ابتهاج با دوستانش و به‌صورت ویژه از شهریار می‌گوید. از کم‌حرف بودن پدر صحبت می‌کند. خبرهای جدید می‌دهد که حتما برای کسانی که علاقه‌مند به اشعار سایه هستند، قابل‌توجه و دوست‌داشتنی خواهد بود.
کتاب و گفتن از کتاب همیشه دوست‌داشتنی است، مخصوصا اگر از جانب کسانی باشد که زندگی‌شان با کتاب گره خورده است، پادکست رادیو مضمون و عیدانه روزنامه «فرهیختگان» را به گفت‌وگو با کتاب‌بازان حرفه‌ای اختصاص دادیم. گفت‌وگوهایی که تا پایان نمایشگاه کتاب ادامه پیدا می‌کند.
یادداشت