گلشیفته فراهانی
قرار گرفتن یک بازیگر ایرانی در کنار اثری که نقد اجتماعی تندی درباره ایران دارد و توسط کارگردانی خارجی ساخته شده است چیز جدیدی نیست، حتی ساختن فیلمی که بخواهد مسلمانان را رفیق شفیق اسرائیلی‌ها نشان بدهد هم چیز غریبی نیست، کما اینکه محسن مخملباف هم قرار است فیلمی را درباره دوستی صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها بسازد اما وقتی نام تو در کنار فیلمی قرار می‌گیرد که می‌خواهد علیه کشورت استفاده شود، مشخصاً نشان از دخالت سیاست در هنر است.
ممکن است یک بازیگر، فیلمساز یا حتی یک مجری تلویزیونی بخواهد جایگاه و شأنی متفاوت از آن چیزی که در ایران داشته را در جایی دیگر از این کره خاکی تجربه کند و فی‌نفسه، این خواسته محل اشکال نیست. اما ایراد از جایی شروع می‌شود که همین مهاجرت‌‌کرده‌ها، متصل به جریانات سیاسی در خارج از مرزها می‌شوند و بیش از آنکه آرتیست باشند آرام‌آرام تبدیل به کاراکتر یا ابزارهای سیاسی شوند.
گلشیفته فراهانی در تازه‌ترین اقدام خود شهادت رئیس‌جمهور را دستاویز قرار داد، تا با ربط دادن این اتفاق به قضایای سال ۱۴۰۱، توجه مخاطبانش را جلب کند، اما به دیوار سخت واقعیت برخورد کرد.
کمال تبریزی در مصاحبه با فرهیختگان بیان کرد: «مطمئنم «گلشیفته» از نقشی که اخیرا بازی کرده متنفر است.»
اواسط اسفند یک رسانه فرانسوی اقدام به انتشار عکس‌هایی از دیدار گلشیفته فراهانی با برنارد لوی کرد، مشابه دیداری که پیش‌تر و در اوایل ناآرامی‌های ایران (۸ آبان) بین لوی و مسیح علی‌نژاد هم صورت گرفته بود که در همین دیدار مسیح علی‌نژاد بلیط ورود به کاخ الیزه و دیدار با امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه را دریافت کرد.
بخش‌هایی از صحبت‌های او همه‌جا دست‌به‌دست شد که می‌گوید: «وقتی در خاورمیانه به دنیا آمده باشید، شما در کثافت (مدفوع) به دنیا آمده‌اید. شما در یک منطقه ژئوپلیتیک به دنیا آمده‌اید و به ریشه‌های آن متصل هستید که به آن جای شیطانی متصل است و..
تنها چیزی که درسراسر کشور دیده نمی‌شود آشوب و اغتشاش خیابانی است.شاید بتوان یکی از اصلی‌ترین دلایل بازگشت آرامش به فضای جامعه را مشخص شدن چهره‌ واقعی اپوزیسیون ضدایرانی برای عموم جامعه و لو رفتن نیت‌های ویرانی‌طلبانه آنان علیه تمامیت ارضی ایران دانست.
 گروه ۸ نفره که خود را اپوزیسیون ایران می‌دانند روز جمعه ۱۰ فوریه در دانشگاه جرج تاون آمریکا به‌صورت مجازی و حقیقی گرد هم آمدند تا به بررسی «آینده جنبش دموکراسی ایران» بپردازند.اپوزیسیون ناتوان ایرانی برای ‌گذار از جمهوری اسلامی، به غرب امید بسته است.
  در جریان ناآرامی‌های ماه‌های گذشته در ایران، برخی شبکه‌های فارسی‌زبان ضد‌ایران و اکانت‌های چهره‌های نسبتا شناخته‌شده، سعی می‌کردند تا با خبرسازی‌های دروغینی همچون سقوط شهر اشنویه، به افراد در سایر شهرها، برای حضور در خیابان و آشوب‌ انگیزه بدهند.
دو نکته را فهمیدیم یا بهتر است گفته شود توانستیم به کسانی که انکار می‌کردند ثابت کنیم. اول اینکه جشنواره کن و البته رویدادهای دیگر هنری و سینمایی دنیا، برخلاف ادعای خودشان و تصور خیلی از داخلی‌های ما، صرفا براساس معیارهای هنری برگزار نمی‌شوند و جایزه نمی‌دهند. آنها کاملا سیاسی هستند. نکته دوم نقش‌آفرینی اصغر فرهادی به‌عنوان داور این رویداد بود.
یادداشت