کتاب «نظام نااجتماعی، مناسبات قدرت و سیاستگذاری اجتماعی در ایران پساانقلاب»
درحالی که ما همه از عدالت اجتماعی استفاده می‌کنیم و بر اهمیت آن تاکید می‌کنیم ولی واقعا فهم ما از عدالت اجتماعی یکی نیست و نکته همین است. اگر از عدالت اجتماعی حرف می‌زنیم باید تعریف کنیم دقیقا به چه معناست. برخلاف ظاهر آن اصلا تعریف روشنی ندارد یعنی جریان چپ اقتصادی در ایران و راست هر دو از عدالت حرف می‌زنند و کسی در ایران نیست که بتواند در سطوح رسمی از عدالت حرف نزند.
کتاب «نظام نااجتماعی، مناسبات قدرت و سیاستگذاری اجتماعی در ایران پساانقلاب» ضمن اینکه از دستگاه نظری بوردیو و از فوکو استفاده می‌کند، به هیچ‌کدام از این دستگاه‌های نظری تا انتهای کار خود وفادار باقی نمی‌ماند، بلکه با اینها فقط یک‌سری مرزبندی می‌کند که شما حد و حدودی را برای مطالعه ببینید، چون پر از داده‌های متنوع است.
یادداشت