هابز
در اندیشه هابز و لاک و روسو (ژان ژاک‌روسو دیگر عضو اصحاب قرارداد) همچنان «طبع» انسان مهم است اما در درک رادیکال‌تر تجربی و تکنولوژیک، دیگر طبع انسان موضوعیتی ندارد و هرگونه سخن‌گفتن از طبع انسان، غلط تلقی می‌شود و اینجاست که اگزیستانسیالیسم نزد کسی مانند سارتر، به‌کلی منکر طبع و فطرت می‌شود تا راه را برای آزادی رادیکال انسان بگشاید. در برداشتی رادیکال از آزادی و دموکراسی، سخن از طبع ثابت انسان، مهمل است و محملی برای اندیشیدن ندارد.
یادداشت