نگهبان شب
با اعلام فهرست اولیه نامزدهای شاخه بهترین فیلم بین‌المللی اسکار، مشخص شد که فیلم «نگهبان شب» رضا میرکریمی نتوانسته به این فهرست اولیه راه پیدا کند. اتفاقی که تاحدودی قابل پیش‌بینی بود و تعجب چندانی را در بر نداشت.
شب پیش آکادمی اسکار فهرست اولیه ۱۰ بخش خود از جمله نامزدهای بهترین فیلم بین‌المللی، مستند بلند و انیمیشن کوتاه را اعلام کرد. با اعلام فیلم‌های بین‌المللی مشخص شد نماینده ایران «نگهبان شب» در این لیست اولیه جایی ندارد.
«نگهبان شب» تصویر متفاوتی از قشر جنوب شهری بازنمایی می‌کند که با بازنمایی‌های رایج این قشر در فیلم‌ها یکسان نیست.
«نگهبان شب» میر‌کریمی این روزها در سینما در حال نمایش است. فیلمی که علی‌الظاهر دوازدهمین اثر میرکریمی است.
برخلاف آنچه «نگهبان شب» را فیلمی با ریتم تند می‌نامند، اتفاقا مسیر داستانی، روی ریتم کندی از یک‌سری‌ اتفاق‌های کلیشه‌ای و غیرجذاب در حرکت است. شاید اگر گفته می‌شد ریتم این فیلم در قیاس با دیگر ساخته‌های کارگردان، از سرعت بیشتری برخوردار است، مفهوم درست‌تری را منتقل می‌کردند اما نه ریتم «نگهبان شب» تند است و نه فرآیندی که برای تصویرگری از دو قطب داستانی خود انتخاب کرده، در مسیری داستانی و دغدغه‌مند پیش می‌رود.
اکران فیلم تازه رضا میرکریمی با تحسین و تمجیدهای بسیاری همراه است. برایم مشهود است که چرا فیلم تحسین می‌شود. قاب‌های زیبا، بازی‌های هایپررئالیستی و آرامش ساده‌دلانه شخصیت‌ها به‌همراه اتمسفری که شما را به خود نزدیک می‌کند؛ اما همه این زیبایی‌های محبوب بازنمایی چه چیزی است!؟ شاید در نگاه نخست، همه‌چیز به ذهنیت ساده‌لوحانه شخصیت رسول بازگردد.
میرکریمی در نگهبان شب به قصه تحول انسان‌ها می‌پردازد و با نشان دادن شخصیت منفعل و بله‌قربان‌گوی رسول روند تحول این شخصیت را به‌نمایش می‌گذارد که طی اتفاقات مختلف پیش می‌رود.
امضای میرکریمی را در تمامی آثارش می‌توان به‌وضوح دید و ناراحت‌کننده‌ترین اتفاق در مورد ساخته اخیرش در چهلمین جشنواره فیلم فجر یعنی «نگهبان شب» عدم وجود این امضاست. این فیلم برای کارگردان باهویتی که به‌طور تمام‌قد در جزءجزء آثارش نمایان است، یک بازگشت به عقب یا شاید سقوط آزاد محسوب می‌شود.
نگهبان شب فیلمی است که زمان ساخته شدنش کمی دیر بود، هرچند بی‌موقع نبود. این بازگشت بی‌سر و صدا و آرام رضا میرکریمی به سینمایی که از معمولی‌ترین آدم‌ها به‌واسطه شرافت‌شان قهرمان می‌ساخت، در زمانه‌ای اتفاق می‌افتد که تقریبا همه فهمیده‌اند چاره‌ای جز بازگشت به شرافت نداریم.
میرکریمی نوعی از تغزل را در لحظات ملودرامیک فیلم‌هایش می‌پروراند که به سینمای مجید مجیدی نزدیک است و حسی استعلایی برمی‌انگیزد که ملهم از عرفان اسلامی و نشان‌دهنده علقه‌ها و باورهای مذهبی و سنتی فیلمسازش است.
به رخ کشیدن تنهایی و حتی غربت آدمی در فیلم‌های میرکریمی قرار نیست منجر به تحقیر شود اما می‌خواهد به خودش و انسان‌ها یادآوری کند که زندگی شبیه همان راه یا جاده‌ای است که در اکثر فیلم‌هایش حضور جدی دارد و گریزی نیست جز رفتن و راندن در این مسیرها و جاده‌ها.
در روزگاری که بسیاری از کارگردانان و بازیگران سینمای ایران، به دلیل خانه‌نشینی‌های اجباری مردم، به تولیدات شبکه نمایش خانگی و وی‌اودی‌های اینترنتی گرایش یافته‌اند، همچنان تنور تولیدات سینمایی داغ است و کارگردانان بسیاری، با عادی‌انگاری شرایط کرونایی و با رعایت موازین مربوط به روزهای کرونایی کشور، فیلم‌های خود را جلوی دوربین برده‌اند.
یادداشت