نقد فیلم
مدیر هنری موسی کلیم‌الله در فرهیختگان نوشت: همه چیز از خواندن فیلمنامه و شکل‌گیری اولین کانسپت‌ها آغاز شد. وقتی فیلمنامه را خواندم، جهان عظیمی که باید ساخته می‌شد در ذهنم نقش بست؛ جهانی پر از جزئیات تاریخی، احساسات انسانی و صحنه‌‌هایی که هرکدام نیاز به تفکری عمیق و اجرایی دقیق داشتند.
آیا «صیاد» ساخته جواد افشار توانسته فیلمی در خور نام قهرمان بزرگی مانند شهید صیاد شیرازی باشد؟ متاسفانه پاسخ سوال بالا منفی است. بزرگ‌ترین مشکل فیلم «صیاد» تعدد موضوعاتی است که در فیلم مطرح می‌شود و بدون نتیجه‌گیری خاصی رها می‌شود. علت این موضوع هم به سابقه سریال‌سازی جواد افشار برمی‌گردد.
بازنده از همان قسمت اول مخاطب را مواجه کرد با جهانی که قرار نیست چندان گره‌ای به زمان و مکان داشته باشد. حسین‌پور سعی می‌کند جهان خودش را خلق کند. جهانِ بازنده برای آنکه بتواند لا مکانی و لا زمانی را تا حد ممکن پیش ببرد و از طرفی حلقه اتصالش با مخاطب را گم نکند، کد‌های مختلفی را درون اثر برای پوشش دادن این موضوع قرار می‌دهد. 
ساعت ۶ صبح را نمی‌توان نقد کرد، چون کسی نمی‌تواند با آن وارد چالشی جدی شود؛ با چیزی طرفیم که اساسا معنای فیلم سینمایی نمی‌دهد و این حکمی نیست که براساس سلیقه یا براساس یک دیدگاه به‌خصوص راجع‌به هنر و سینما استنتاج شده باشد.
یادگار جنوب در فجر چهل‌ویکم نامزد ۹ سیمرغ ازجمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه بود اما نهایتا برای دو رشته‌ «طراحی لباس» و «صداگذاری و صدا‌برداری» برنده جایزه شد و پژمان جمشیدی هم به‌عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دیپلم افتخار گرفت.
ژانر وسترن که از شاخصه‌های اصلی سینمای آمریکا بود، در قرن اخیر به‌شدت کمرنگ شد. وسترن فقط متشکل از شش‌لول‌بندهای باحال و لاتکی و طبیعت بکر و خط افق در فیلم‌ها و آن مرد تنهایی نیست که فقط یک زن او را می‌فهمد.
کارشناس صداوسیما از سریال جدید رضا عطاران در نمایش خانگی که تنها یک پوستر از آن پخش شده، اینگونه انتقاد کرد: «نگاه جنسی دفتر یادداشت به زن بسیار تحقیرآمیز است!»
دومین روز از محفل سینمایی آرمان به نمایش سه فیلم «در آغوش درخت» «جنگل پرتقال» «آنها مرا دوست داشتند» گذشت. در نشست نقد و بررسی فیلم «جنگل پرتقال» با حضور دکتر ناظمی و دکتر سمیعی، درباره اقتصادی سیاسی سینمای ایران و چیستی و اهمیت اقتباس در سینما بحث و گفتگو شد.
کمدی ظریفی در لابه‌لای تصویرسازی درام‌محور این اثر وجود دارد که سعی دارد در کنار تیره‌ترین احساسات انسانی، کلکسیون عواطف مخاطب را تکمیل کند.
به سیاق فیلم‌های اکشن و دلهره‌آور هالیوودی، در ایوا نیز یک قهرمان بزن‌بهادر داریم که قرار است «آدم خوب» قصه باشد و با «آدم بد» قصه بجنگد و پیروز شود. قهرمان ایوا، زنی است که به‌دلیل اعتیاد به الکل در جوانی، توسط خانواده طرد شده و به ارتش می‌پیوندد و اکنون یک آدمکش حرفه‌ای است که برای سرویس‌های جاسوسی کار می‌کند.
یادداشت