نظریه اسلامی دولت
در تحولات تاریخی ما همیشه با یک مسیر تک‌خطی رو به پیشرفت روبه‌رو نیستیم که بگوییم در ۵۷ انقلاب شد و این تفسیری که از انقلاب می‌دهیم یعنی انقلابی که در برابر مدرنیته سر برآورد، حاکم است و این انقلاب در تعینات اجتماعی مثل دولت هم باید فلان‌طور عمل کند. نه. جامعه تا زمانی که بفهمد و تا زمانی که دولتمردان و حتی متفکران ما بخواهند خیلی از مسائل را بفهمند، زمان می‌برد و درواقع زمانی که دولت‌ها باید سر کار بیایند، متوقف بر این فهم نمی‌ماند.
از بدو پیدایش مفهوم جدید از دولت -چنانکه ذیل تفکیک قوا مطرح می‌شود- دولت به‌مثابه آنچه که در یونان بوده یا در جهان اسلام - مثلا ذیل سلطنت- تعریف می‌شده است دیگر منظور نیست. دولت به این معنا مدنظر است: قلمرویی که با رای مردم شکل می‌گیرد و ذیل ایده جمهوریت است و [ایضا] در نسبت با آن قلمرویی که ما به آن جامعه یا بازار می‌گوییم، قرار می‌گیرد.
یادداشت