میرکریمی
رضا میرکریمی به مناسبت عاشورای حسینی (علیه السلام) پشت صحنه سکانس نوحه‌خوانی در فیلم «یه حبّه قند» را منتشر کرد.
با اعلام کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، فیلم سینمایی «نگهبان شب» از میان سه نامزد نهایی، به اتفاق آراء به عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار سال ۲۰۲۴ انتخاب شد.
رضا میرکریمی در آستانه روز ملی سینما مقابل دو کارگردان جوان سینما، مرتضی فرشباف و شهرام مکری نشست و پاسخگوی سوال‌های آنها بود.
رضا میر کریمی گفت: به طور کلی از نظر من فیلمی سیاه است که انسانیت درون آن مرده باشد.
رضا میرکریمی عزیز در این سکانس فیلمِ ماندگار «یه حبّه قند» به زیبایی گره‌خوردن عواطف و احساسات ایرانی را با اباعبدالله(ع) و خاندان پیامبر(ص) نشان می‌دهد.
«نگهبان شب» میر‌کریمی این روزها در سینما در حال نمایش است. فیلمی که علی‌الظاهر دوازدهمین اثر میرکریمی است.
برخلاف آنچه «نگهبان شب» را فیلمی با ریتم تند می‌نامند، اتفاقا مسیر داستانی، روی ریتم کندی از یک‌سری‌ اتفاق‌های کلیشه‌ای و غیرجذاب در حرکت است. شاید اگر گفته می‌شد ریتم این فیلم در قیاس با دیگر ساخته‌های کارگردان، از سرعت بیشتری برخوردار است، مفهوم درست‌تری را منتقل می‌کردند اما نه ریتم «نگهبان شب» تند است و نه فرآیندی که برای تصویرگری از دو قطب داستانی خود انتخاب کرده، در مسیری داستانی و دغدغه‌مند پیش می‌رود.
اکران فیلم تازه رضا میرکریمی با تحسین و تمجیدهای بسیاری همراه است. برایم مشهود است که چرا فیلم تحسین می‌شود. قاب‌های زیبا، بازی‌های هایپررئالیستی و آرامش ساده‌دلانه شخصیت‌ها به‌همراه اتمسفری که شما را به خود نزدیک می‌کند؛ اما همه این زیبایی‌های محبوب بازنمایی چه چیزی است!؟ شاید در نگاه نخست، همه‌چیز به ذهنیت ساده‌لوحانه شخصیت رسول بازگردد.
میرکریمی در نگهبان شب به قصه تحول انسان‌ها می‌پردازد و با نشان دادن شخصیت منفعل و بله‌قربان‌گوی رسول روند تحول این شخصیت را به‌نمایش می‌گذارد که طی اتفاقات مختلف پیش می‌رود.
امضای میرکریمی را در تمامی آثارش می‌توان به‌وضوح دید و ناراحت‌کننده‌ترین اتفاق در مورد ساخته اخیرش در چهلمین جشنواره فیلم فجر یعنی «نگهبان شب» عدم وجود این امضاست. این فیلم برای کارگردان باهویتی که به‌طور تمام‌قد در جزءجزء آثارش نمایان است، یک بازگشت به عقب یا شاید سقوط آزاد محسوب می‌شود.
نگهبان شب فیلمی است که زمان ساخته شدنش کمی دیر بود، هرچند بی‌موقع نبود. این بازگشت بی‌سر و صدا و آرام رضا میرکریمی به سینمایی که از معمولی‌ترین آدم‌ها به‌واسطه شرافت‌شان قهرمان می‌ساخت، در زمانه‌ای اتفاق می‌افتد که تقریبا همه فهمیده‌اند چاره‌ای جز بازگشت به شرافت نداریم.
میرکریمی نوعی از تغزل را در لحظات ملودرامیک فیلم‌هایش می‌پروراند که به سینمای مجید مجیدی نزدیک است و حسی استعلایی برمی‌انگیزد که ملهم از عرفان اسلامی و نشان‌دهنده علقه‌ها و باورهای مذهبی و سنتی فیلمسازش است.
به رخ کشیدن تنهایی و حتی غربت آدمی در فیلم‌های میرکریمی قرار نیست منجر به تحقیر شود اما می‌خواهد به خودش و انسان‌ها یادآوری کند که زندگی شبیه همان راه یا جاده‌ای است که در اکثر فیلم‌هایش حضور جدی دارد و گریزی نیست جز رفتن و راندن در این مسیرها و جاده‌ها.
یک شخصیت فوق‌العاده جذاب دیگر در میان چهره‌های انقلابی، مصطفی چمران است. نخبه فیزیک، شاعر، نقاش، عارف و فرمانده متعادل اما نترس جنگ ایران و عراق در اولین روزهای آن. کسی که شخصیت ویژه‌اش روی پدید آمدن نسل بعدی رزمندگان و انقلابی‌های ایران بسیار تاثیر‌گذار بود و خیلی از فرماندهان نام‌آور و اسطوره‌های ماندگار دفاع‌مقدس و مقاوم تحت‌تاثیر شخصیت چمران، شخصیت‌شان شکل گرفت.
1 2
یادداشت