مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان در گفت‌وگو با مدرسه آزادی فکری بحث‌هایی را مطرح کرده که در حقیقت عجیب‌ترین بحث‌های چند سال اخیر اوست.
مفهوم «خشونت‌پرهیزی» تاریخی به بلندای تفکر فلسفی دارد. از دیرباز اندیشمندان و متفکران در باب این مفهوم به شکل‌های گوناگون گفت‌وشنود داشته‌اند.
ملکیان در روایتی که از مراحل فکری خود ارائه می‌کند، گفته از سال ۱۳۶۱ بنا به دلایل و استدلال‌هایی از مواضع بنیادگرایانه فاصله گرفت و به‌سمت مواضع سنت‌گرایانه سوق پیدا کرد و آثار متفکران سنت‌گرایی چون رنه گنون، فریتیوف شووان، تیتوس بورکهارت، مارتین لینگز و البته سیدحسین نصر را خواند.
عقل و تراژدی در سیاست ایران به‌هم گراییده‌اند. استقلال در کنار جسارت، قضاوتگری اخلاقی و منادی تغییر بودن، خروجی‌هایی ناخودآگاه از متن تاریخ‌ ایران، بنابراین به‌شدت اصیل و خودی، بنابراین معقول و بنابراین تقدیر تاریخی ماست. استقلال‌طلبی آن سوی سکه عقلانیت تاریخ ایران است.
سروش و ملکیان در همین گفت‌وگو و هم در آثار متعدد خود تاکید می‌کنند که روشنفکر و روشنفکری به کار «اخلاقی زیستن» می‌آید و اساسا روشنفکر سودای زندگی اخلاقی دارد.
بی‌شک در بررسی سابقه روشنفکری در جهان، حداقل به‌لحاظ تقدم زمانی در حد ضرورت ابتدا نقش روشنفکری غرب، شناسایی روشنفکری غرب و مقایسه آن با روشنفکری ایران می‌تواند برای این بحث و مناظره خیلی کلیدی باشد.
از شریعتی در طول این سال‌ها خوانش‌های مختلفی نیز صورت گرفته است که می‌توان تطور این خوانش‌ها را هم مورد مطالعه و هرکدام از آنها را نیز مورد سنجش قرار داد. از شریعتی به‌مثابه یک مصلح اجتماعی تا شریعتی دین‌پژوه یا شریعتی عدالت‌طلب.
اگر فقر آنان را اذیت می‌کند، دل‌شان برای چیز دیگری نسوزد. وقتی تبعیض وجود دارد، مردم رنج مضاعف می‌برند. هم از گرسنگی در رنج هستند و هم از اینکه برخی در عین اینکه اینها گرسنه هستند، از پرخوری نمی‌دانند چکار کنند.
یادداشت