مسعود کیمیایی
علی اوجی در مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی از ساخت فیلم جدید این کارگردان خبر داد.
کیمیایی دیگر سینمایی نمی‌اندیشد و به همین دلیل آثار دو دهه اخیرش اصلاً به تجربه درنمی‌آیند. هر اثر سینمایی در ظرف زمان، مکان و علیت سینمایی تجربه می‌شود. سه عنصری که هرچه پیش می‌رویم در آثار کیمیایی کمرنگ‌تر می‌شوند، لذا اثری مثل «خائن‌کشی» اصلاً نمی‌تواند به تجربه سینمایی دربیاید.
در سینمای جهان پرداختن به موضوع انتخابات یک سنت قدیمی است از زمان جنگ سرد رواج داشته، در ایران نیز از نیمه‌های دهه هفتاد شاهد به تصویرکشیدن انتخابات در سینما هستیم.
پلتفرم نماوا از پخش «خائن کشی» آخرین فیلم مسعود کیمیایی در قالب یک مینی سریال خبر داد.
نشست‌های خبری جشنواره فیلم فجر با تمام حواشی و نقایصی که دارد، محلی برای تبادل نظر و ارائه اطلاعات راجع‌به آثار سینمایی حاضر در این رویداد فرهنگی است.
جامعه ایرانی با هر تعریفی و از هر چشم‌اندازی، جامعه‌ای نابالغ و هنوز غیر‌سیاسی است. وقتی از جامعه ایرانی صحبت می‌کنم، همه اعضای تشکیل‌دهنده آن، نهادها، افراد، گروه‌ها و شخصیت‌های تاثیرگذار آن را در نظر دارم.
«پیشنهاد» یا به عبارت انگلیسی آن «آفر» عنوان مینی‌سریالی است که همین امسال از سوی شرکت فیلم‌سازی پارامونت به مرحله تولید رسید و اتفاقا عرضه آن با استقبال ویژه‌ای از سوی فیلم‌بازها و سریال‌بین‌های حرفه‌ای مواجه شد. سریالی که سوژه محوری آن مرتبط با روایت بخشی از ناگفته‌ها از فرآیند تولید و عرضه یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم سینمایی «پدرخوانده» است.
جنجال‌های بسیاری بر سر پروانه نمایش فیلم‌ها به پا شده است و شخصیت‌های بسیاری در فضای مجازی یا مصاحبه‌های مطبوعاتی در نکوهش و ستایش شیوه‌های نظارت سخن گفته‌اند.
در رابطه با انتهای فیلم گوزن‌ها ساواک می‌گفت این طور نباید باشد. درنهایت قسمت آخر را مجدد فیلمبرداری کردند و با شرایطی ساختند که او تسلیم می‌شود. دوباره پایان را با نظارت ساواک فیلمبرداری کردیم. کیمیایی زیربار نمی‌رفت و می‌گفت این کار را نمی‌کنم ولی با تهدید و فشار مجبورش کردند.
پولاد کیمیایی و محمد پروین هم شبیه به هم هستند با این تفاوت که استعداد پسر پروین در فوتبال، در همان مدت کوتاهی که در پرسپولیس یا استیل‌آذین بازی می‌کرد، به‌مراتب بیشتر از استعداد پولاد در سینما در حوزه بازیگری و کارگردانی بود. این سلطان‌زاده‌ها، روی همان جاده مطمئن و هموار پدرشان رفتند و نیازی به تقویت خودشان هم ندیدند؛ تا جایی‌ که شد از اعتبار پدر خرج کردند و خرج می‌کنند و برای دیده شدن بیشتر، سینه خود را جلوی پدر سپر هم می‌کنند.
در این ۴۳ سال فرازونشیب‌های فراوانی را سینمای ایران از سر گذرانده و دوره‌های خوب و بد بسیاری داشته؛ چنانکه شاید امروز، بی‌اینکه امید به عروج مجدد آن از دست رفته باشد، در کمینه سینوس خودش قرار دارد؛ اما در کل هنوز ده‌ها پله نسبت به دوره قبل از خودش قابل احترام‌تر است.
حالا و پس از دوسال و به بهانه انتخاب شهاب حسینی به عنوان یکی از اعضای هیات داوران بخش سودای سیمرغ پولاد کیمیایی و پس از آن مسعود کیمیایی از حضور در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر انصراف دادند.
اسطوره‌ای که از کیمیایی در ذهن‌مان ساختیم و آن را برای بنا کردن سینمای اعتراضی و تحول‌خواه ایران لازم دانستیم، به پایان ماموریتش رسیده یا کارایی‌اش را از دست داده است و کم‌کم می‌بینیم که موریانه‌ها درحال جویدن عصای اسطوره هستند.
فیلم «خون شد» نسخه دیگری از «قیصر» است. این بار به جای «قیصر» اما نوبت «فضلی» است که در تاریکی بیاید و شمایل یک مرد در سایه با پالتو را برای ما ترسیم کند. ترکیب مرد و سایه را پیش از این بارها در آثار قبلی کیمیایی دیده‌ایم و این بار هم چیز تازه‌ای به آن اضافه نمی‌شود.
قهرمان‌های قدیمی سینما عموما از قشر نخبگان اجتماعی نبودند، آنها به سنت‌های بومی و مرامنامه‌های شفاهی سخت وفاداری داشتند. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر دیده شود که یک گنده‌لات، یکی از اراذل حاشیه‌نشین یا حتی یک دزد، تبدیل به قهرمان می‌شود. کم‌کم این جریان در سراسر دنیا دستخوش تغییر شد. دیواره‌های کاخ اصالت به‌مرور فروریخت و جای قهرمان‌هایی که لااقل به چیزی پایبند بودند و اعتقاد داشتند را کسانی گرفتند که مطابق هر تعریفی به‌جز منطق سودانگاری مطلق، برای جامعه عنصر نامطلوبی محسوب می‌شدند.
1 2
یادداشت