مسعود فروغی
قبلاً گفته شد و تقریباً همه تریبون‌دارانی که این روز‌ها برای پزشکیان چمدان سفر به شرم‌الشیخ را می‌بستند خبر دارند، منظور ترامپ از آمادگی برای صلح با ایران، مذاکره نیست.
سؤال روز سیاسی اما این است که مسیر طی شده ایران در ماه‌های اخیر برای جلوگیری از اجرای ماشه چه بوده و حرف حساب طرف غربی چیست. برای پاسخ به این سؤال باید به زمینه تاریخی فعلی از حیث امنیتی و سیاسی توجه کرد.
روحانی به‌خوبی می‌داند ایده‌های اصلاحی آن‌چنان که موسوی در بیانیه دستوری اخیرش مطرح کرده، فقط به درد چند برنامه بدون مایه اینترنشنال می‌خورد و ایده‌های فضایی آن‌چنان که معمولاً احمدی‌نژاد و افراد نزدیک به او مطرح می‌کنند حتی همان کاربرد را هم ندارد.
در میانه حساسیت‌های پرونده هسته‌ای و مکانیزم ماشه‌ دو موضع اخیر مسعود پزشکیان و سعید جلیلی درباره مذاکره، نه تنها پیام نادرستی به افکار عمومی و طرف‌های خارجی مخابره کرد بلکه نگرانی‌ها از اخلال در روند‌های سیاسی کشور را افزایش داد.
احمد توکلی به معنای واقعی کلمه در نقد وضع موجود پیشگام بود، او با وجود سابقه انقلابی و پایمردی بر ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی چه در زیست شخصی و چه در ظهور و بروز سیاسی، هیچ‌گاه ایراد‌ها، تضاد‌ها، مشکلات و چالش‌های موجود را کتمان نمی‌کرد و یک عدالت‌خواه واقعی بود.
در جریان رقابت‌هایی تحت عنوان جام جهانی باشگاه‌ها، علیرضا فغانی داور ایرانی با ملیت استرالیا باری فینال را سوت زد. همان رئیس‌جمهور آمریکا پایان بازی هدایا را اهدا کرد. فغانی ایرانی با ژست فرمانده ارتش متجاوز به ایران عکس یادگاری گرفت و در صفحه شخصی‌اش ثبت کرد. کار خوبی کرد چون هم خودش و هم ما نباید فراموش کنیم چه اشتباه بزرگی کرد.
توقف جنگ ۱۲ روزه، پایان تهدید نیست؛ بلکه نقطه عطفی در اتحاد ملی ایران و نیازمند روایت دقیق، واقع‌گرایانه و زمان‌مند برای خنثی‌سازی جنگ روانی دشمن و حفظ انسجام اجتماعی است.
در شرایطی که ضربه‌ای ناگهانی ساختارهای نظامی و اجتماعی ایران را هدف گرفت، بازتعریف مشترک و فراگیر از مفهوم "دشمن" به نیرویی وحدت‌آفرین بدل شد که جامعه را در برابر تهاجم، منسجم و مقاوم ساخت.
شهید دکتر طهرانچی نقشی مهم در تحول علمی و مدیریتی دانشگاه آزاد اسلامی داشت و تأثیر غیرقابل‌انکاری در پیشبرد منافع ملی و آرمان‌های علمی کشور بر جای گذاشت.
روزی که در یادداشتی از تصمیم کوچ برخی مداحان به کربلا برای دهه اول محرم انتقاد کردم، فقط یک امید داشتم و آن هوشمندی فردی مثل محمود کریمی بود. همانجا نوشتم کسی که با خلاقیت و نوآوری‌های قابل‌دفاع در مقاطع گوناگون، مداح پیشرویی محسوب می‌شود، هر تصمیمش مثل نحوه برگزاری و مکان آن و سبک خواندن و برخورد با مردم و...، ملاک و معیار عموم فضای هیئت‌ها می‌شود و نگرانی جمع زیادی از دلسوزان را از طریق روزنامه به گوش مداحان بزرگوار رساندم.
دهه اول محرم اوج و نماد است و نحوه برگزاری آن در شرایط اجتماعی فعلی تصویری از وضعیت تعلقات دینی در مقیاس عمومی می‌سازد. رهاکردن جامعه و رفتن به زمین مقدس کربلا ظاهری جذاب دارد؛ اما واقعیتی تلخ در عمق آن آزاردهنده است.
تلاش برخی دوستان برای ایجاد اتمسفر سیاسی پیرامون پرونده دبش، دو ایراد بزرگ دارد. اول تأیید سیاسی‌کاری نظام سیاسی در پرونده‌های فساد است. دوم خلاف رویه و منش شخص سیدابراهیم رئیسی اقدام کردن و به نام او حمله به دیگران کردن است. شاید بهتر است دو کار از سوی دوستان دل‌سوز برای دولت سیزدهم انجام شود.
وقتی مفهوم دفاع نرم‌افزاری یا جهاد تبیین به میان می‌آید، برخی تصور می‌کنند باید مشکلات و چالش‌ها را به کل منکر شوند و گرانی‌ها و سختی‌های زندگی مردم را حاصل فرهنگ و توقع زیاد و امثال آن بدانند!
دو سال پیش وقتی قرار بود جشنواره فجر برگزار شود تمرکز بالای اپوزیسیون روی بدنه سینما رفت تا مانع حضور در مهم‌ترین رویداد سالانه برای آن‌ها شوند.این وسط عده‌ای هم جوگیر شدند و هزینه زیادی دادند. شاید آن‌ها اگر فیلم را تا انتها دیده بودند، آنقدر زود و بد تصمیم نمی‌گرفتند!
در شرایطی که هجمه‌های به ظاهر انتقاد داخلی و خارجی بر پیکر قدرت ملی ایران وارد می‌شود، نقد اصولی و طراحی اسلوب منطقی برای رفع این نواقص کاری دشوار است.
1 2 3 4... 7
یادداشت