مسعود فروغی
دو سال پیش وقتی قرار بود جشنواره فجر برگزار شود تمرکز بالای اپوزیسیون روی بدنه سینما رفت تا مانع حضور در مهم‌ترین رویداد سالانه برای آن‌ها شوند.این وسط عده‌ای هم جوگیر شدند و هزینه زیادی دادند. شاید آن‌ها اگر فیلم را تا انتها دیده بودند، آنقدر زود و بد تصمیم نمی‌گرفتند!
در شرایطی که هجمه‌های به ظاهر انتقاد داخلی و خارجی بر پیکر قدرت ملی ایران وارد می‌شود، نقد اصولی و طراحی اسلوب منطقی برای رفع این نواقص کاری دشوار است.
مدت‌های مدیدی است که «خرابکاران» برای تخریب پیام‌رسان داخلی دست به هر کاری می‌زنند، ولی «خرابکاران» این سیستم هیچوقت گمان نمی‌کردند روزگاری متولیان این دستگاه‌ها حرمت خودشان را نگه ندارند.
به دو پدیده مهم اجتماعی در ایران ۱۵ سال اخیر نگاه کنید که در آن به‌صورت تأسف‌باری جای مفاهیم عوض شده و تصمیمات درست کارکرد خودشان را از دست داده‌اند؛ یکی بحث سیاست خارجی و دیگری سیاست‌های مربوط به فضای مجازی.
کاری با کسانی نداریم که می‌خواهند از قطع برق یا فیلترینگ نان انتخاباتی درست کنند؛ اما اگر اعلام جدول خاموشی‌ها جامعه را درخصوص کمبود منابع و اجبار دولت به قطعی برق قانع می‌کند، حرف کسانی که فیلترینگ را دفاع از جامعه و پلتفرم‌های جایگزین را مناسب آن می‌دانند هم قانع‌کننده است.
«وفاق ملی» در ادبیات مسعود پزشکیان محور معرفی شد و بعدتر شعار دولت او شد. حالا اما تحت‌تأثیر موضع مجلس درباره به‌کارگیری بعضی افراد در دولت به‌خاطر محدودیت‌های قانونی جدالی لفظی میان دوطرف شکل گرفته است.
وقتی رهبری خطاب به بسیجی‌ها به‌عنوان هسته مرکزی بدنه مدافع انقلاب می‌گویند هر حرکتی که کشور را در وضعیت استبداد یا دیکتاتوری قرار دهد، حتماً دست دشمن پشت آن است و با آن مقابله کنید، معنایی جز این ندارد: جمهوری اسلامی بدون نظر به آرای عمومی و پذیرش منطق صندوق از ذات خودش دور می‌شود و وفادارترین نیرو‌های سیاسی آن باید با آن وضعیت مقابله کنند، یعنی نمی‌توان مدافع جمهوری اسلامی بود و از تضعیف منطق صندوق رأی استقبال کرد یا کاری کرد صف رأی‌دهندگان کوتاه شود.
«عنصر زور» و «خون‌ریزی» بدون حساب همچنان در صدر ابزارهای صهیونیست‌ها و آمریکایی‌هاست.رای همین بود که رهبری در دیدار روز گذشته با ایجاد تعادل میان «اصل تعدی به خاک ایران» و «جلوگیری از بزرگنمایی» اقدام رژیم، واقع‌گرایی را انتخاب کردند.
دولت پزشکیان شعار «وفاق ملی» را انتخاب کرده است. شعاری که در گفتار رسمی رئیس‌جمهور مکرر استفاده می‌شود و برای توضیح تصمیمات به آن ارجاع داده می‌شود. در حالی که هنوز در ابتدای مسیر دولت هستیم، بررسی جهت‌گیری‌های اساسی و دقت در جزئیات راه و مقصدی که نشان داده می‌شود، مهم است.
در ایام مذهبی و ملی تیغ دو گروه رادیکال تیزتر از هروقت دیگر جامعه را زخمی می‌کند. مواد لازم برای جنگ روانی این دو گروه با جامعه یک عکس از چهره‌های ورزشی یا هنری است. گروه اول بعد از بایکوت و سانسور سراغ تخریب آن چهره‌ها می‌رود. گروه دوم اما به سیاق تمام متحجرین تاریخ کنش مذهبی آن چهره‌ها را با برچسب‌های غیراخلاقی مثل ریاکاری و نبش قبر کردن گذشته به‌حاشیه می‌برد.
روز گذشته در جریان بررسی وزیر پیشنهادی امور خارجه مطابق آنچه پیش‌‌بینی می‌شد یکی از نمایندگان تهران در نطق مخالفت با عباس عراقچی به موضعی اشاره کرد که جای تامل دارد. او در میانه اظهاراتش گفت: «...مطرح می‌شود یک نفری گفته آقای عراقچی حتماً باید وزیر بشوند....» برای پیدا کردن منظور این نماینده مجلس ادامه حرف‌هایش مبنی بر اینکه «مقام معظم رهبری بارها گفتند که مجلس مستقل است» کافی است. یعنی جناب نماینده می‌گوید عده‌ای از رهبری خرج کردند و گفته‌اند جناب عراقچی باید وزیر شود.
با گذشت چند روز از شوک استعفای ظریف عده‌ای از اهالی سیاست نقدهای صورت‌گرفته به اقدام عجیب ظریف را نقد دولت جا می‌زنند. احتمالا انگیزه این افراد نزدیکی و رفاقت با رئیس شورای راهبردی دولت است، اما به‌هرحال تعجب‌انگیزتر از ضربه‌ای که جواد ظریف به پزشکیان زد، سکوت و حمایت از این اقدام است.
قهر جواد ظریف با دولت پزشکیان خیلی زودتر از آنچه فکر می‌شد تبدیل به اولین چالش سیاسی دولت چهاردهم شد. گویا او معتقد است انتخاب‌های نهایی رئیس‌جمهور برای کابینه تفاوت زیادی با نظرات شورای راهبردی دارد.
با گذشت دو هفته از پایان انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس‌جمهور ایران، دولت چهاردهم در فرآیند انتخاب همکاران قرار گرفت.
طبق آمار غیر رسمی مسعود پزشکیان با ۴۱ درصد و سعید جلیلی با ۳۸ درصد آرای مردمی، به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رفتند.
1 2 3 4... 6
یادداشت