مسعود جعفری‌جوزانی
از اولین روزهایی که سینما به معنی واقعی‌اش در ایران به ‌وجود آمد، تلاش‌هایی برای تولید انیمیشن ایرانی هم انجام شد. سینمای ایران از سال ۱۳۲۸ به‌طور جدی و واقعی آغاز به‌کار کرد و اولین کوشش‌ها برای تولید انیمیشن در سال ۱۳۳۵ صورت گرفتند.
آخرین کارهایی که در این چند سال اخیر انجام دادم؛ یکی با مسعود جعفری‌جوزانی فیلمنامه‌ای به نام «بهشت تبهکاران» بود که به عبارتی بازنویسی کردم. دیگری با همکاری مرتضی فرشباف فیلمنامه‌ای نوشتیم در مورد زندگی سهراب شهید ثالث... .
مسعود جعفری‌جوزانی در اصل یک انیمیشن‌ساز است و این را از کیفیت بصری کارهایش، نوع میزانسن‌ها، رنگ‌بندی‌های زیبا و حتی سرعت حرکت اشیا در قاب‌ها می‌توان فهمید. از بین کارگردانان هم‌نسلش افراد دیگری هم بودند که پیشینه اصلی‌شان به انیمیشن برمی‌گشت.
سریال‌های تاریخی مختلفی در پنج دهه اخیر ساخته شده است که هر‌کدام برشی از تاریخ را بستر روایت داستان‌شان قرار داده‌اند و برخی‌شان موفق بوده‌اند و برخی دیگر بازنده مطلق. در چشم باد اما سه دوره از تاریخ را برای گفتن روایتش انتخاب کرد؛ سه دوره‌ای که در تاریخ کشور ما مهم بوده‌اند و البته موثر و مظلوم.
مدیران تلویزیون از علاقه‌مندی مخاطبان نسبت‌به سریال‌های تاریخی بی‌خبر نیستند و طی ۱۰ سال گذشته تلاش‌هایی برای احیای این ژانر در تلویزیون کردند؛ تلاش‌هایی که بیشتر ناکام ماند و از سمت مخاطبان تلویزیون با اقبال زیادی همراه نبود و باید دید در دوره جدید چقدر این موضوع جدی گرفته می‌شود.
جذاب‌ترین نکته در چشم باد این بود که روایتی از تاریخ معاصر ما را به تصویر کشید. این روایت، یک روایت خشک تاریخی نبود که تماشاچی را پس بزند. در‌ قالب یک داستان ملودرام زندگی یک خانواده بیان می‌شود. ساخت در چشم باد هم برای حضور در آرشیو تصویری سینما و تلویزیون ما کاری ضروری بود.
«فرهیختگان» به بهانه اقدام خوب تقدیر از مسعود جعفری‌جوزانی در جشنواره عمار بررسی می‌کند چرا دیگر خبری از آثار تاریخ‌ساز و باکیفیتی چون «در چشم باد» نیست؟
رومانتیسیسم جوزانی محبوب سینمادوستانی چون آوینی و اطرافیانش بود. همین موضوع باعث می‌شود مجله سوره همواره جوزانی را در مرکز توجه خویش قرار دهد.
یادداشت