مخاطبین صداوسیما
سریال‌سازان و برنامه‌سازان اگر متوجه و قدردان گوهر ناب پخش در زمان مناسب باشند به همین سادگی از کنار پخش در ماه رمضان نخواهند گذشت. واضح است که اقتضائات زمانی در پخش تلویزیونی، می‌توانند به بهتر دیده شدن کارشان کمک کنند.
نقد کردن تلویزیون ایران این روزها، آسان‌ترین کار دنیاست. ضعف‌ها آنقدر عیان شده که با چشم غیرمسلح و از زبان بیننده بدون تخصص و مخاطب عام هم می‌توان به آن پرداخت. دوران بی‌رقیبی سیما و مخاطبان بدون تفریح و سرگرمی مدت‌هاست به پایان رسیده و صداوسیما شبیه به پدر پیری شده که دیگر کنترلی روی فرزندان یا اطرافیانش ندارد و نمی‌تواند آنها را به چیزی وا دارد که خودش دوست دارد.
روزهای عید برای مخاطب ایرانی پر از خاطرات جذاب از برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی بوده و امسال این ایام با ماه مبارک رمضان تلاقی داشته است.
«دهه هفتاد دوران طلایی صدا‌و‌سیما بود؛ چون رقیب نداشت.» این را پیمان جبلی، رئیس رادیو و تلویزیون ملی در ششم فروردین امسال گفت. چند سال بود که خیلی‌ها می‌گفتند مخاطبان تلویزیون ریزش داشته و خود عوامل این سازمان با تمام قدرت چنین گزاره‌ای را انکار می‌کردند.
۲۵ اسفند سال ۵۵ وقتی روزنامه کیهان مقاله هرساله‌اش درباره وضعیت سینمای ایران را می‌نوشت، نویسنده‌اش تیتر زد: «سینمای ایران در خم کوچه ورشکستگی» و ذیل این تیتر نوشت: «درست است که تماشاگر فرهنگش کم است و همچنین نمی‌تواند خودش را با فکر و فلان فیلمساز روشنفکر وفق دهد. اما چرا سعی نمی‌شود که این تماشاگر آموزش ببیند. آموزش و آماده کردن تماشاگر برای پذیرفتن افکار جدید، جدا از بازار ارائه سوژه‌های مبتذل سینمای فارسی، بهترین راهی است که می‌توان از آن به نجات سینمای فارسی شتافت.»
سریال‌ها به خصوص از نوع ایرانی‌اش، همچنان بین خانواده‌های ایرانی طرفدار دارند اما قصه‌های ایرانی چند سالی است که فقط از کانال رسانه‌ای مثل تلویزیون در اختیار مردم قرار نمی‌گیرند و آثار شبکه نمایش خانگی گوی رقابت در قصه‌گویی را از تلویزیون ربوده‌اند.
یادداشت