محمد‌حسین مهدویان
مهدویان در تازه‌ترین اثر خود سعی کرده است ابتدا یک معادله چندمجهولی را برای تماشاگر ایجاد کند تا مخاطب را درپی حل کردن آن با خود به فرازوفرودها ببرد اما خروجی روایت روی یک خط فارغ از این مشخصه ایستاده است.
سبک کارگردانی مهدویان هم که با نماهای باز، دوربین روی‌دست و نوع خاصی از قاب‌بندی که بیشتر حال و هوای مستند یا خبری دارد، قابل‌شناسایی است، چندان به قواره فیلم‌های پلیسی نمی‌خورد یا لااقل کسی به این ترکیب عادت ندارد. اگر از این موارد بگذریم و چند حفره داستانی را هم کنار بگذاریم، درکل مرد بازنده فیلم سرگرم‌کننده‌ای است.
ژانر پلیسی جزء ژانرهای مورد علاقه ماست، یعنی جزء ژانرهایی است که ما از طریق دیدن فیلم‌های پلیسی-کارآگاهی به‌همراه یکی دو ژانر دیگر همچون وسترن یا گنگستری عاشق سینما شدیم. من همیشه مخاطب این فیلم‌ها بوده‌ام و هنوز هم مخاطب این فیلم‌ها هستم و شیفته این مدل ژانرم. اساسا قصه‌گویی در دل ژانرها را دوست دارم. برخی ژانرها را بیشتر؛ و به‌خصوص ژانر پلیسی!
محمدحسین مهدویان در مرد بازنده، بیشتر در شمایل یک تکنسین و تئوریسین مطرح است تا کارگردانی که در تمام این سال‌ها، او را می‌شناختیم.
یکی از نکات فیلم «مرد بازنده» که خواه‌ناخواه به آن توجه بیشتری می‌شود، حضور مجدد رعنا آزادی‌ور و جواد عزتی در میزانسنی از محمدحسین مهدویان است. زوجی که در زخم کاری هم مقابل هم بودند. البته آزادی‌ور، در این فیلم با پوشش و بازی متفاوتی جلوی دوربین آمد و این موضوع سبب شد ذهن را تا حدودی از سریال قبلی‌اش که مقابل عزتی بازی می‌کرد، دور کند.
مرد بازنده در یک شرایط مناسب و ویژه و در روز اول جشنواره به نمایش درآمد. گروهی از تماشاگران، مهدویان را دوست داشتند و عزتی را هم بیشتر و گروهی دیگر تنها در دوست داشتن ستاره این سال‌های سینمای ایران مشترک بودند.
پلیس ایرانی جذاب و سینمایی، قابل‌ساختن است و مخاطب هم آن را می‌پذیرد. مشکل فقط همین است که سوءتفاهمات کنار بروند و اجازه داده شود این موارد به‌شدت نادر، پرتعدادتر شوند و ما به‌واقع در ایران ژانر پلیسی داشته باشیم.
ترهات مهدویان درباره سانسور را اگر کارگردانی از دایره هنر و تجربه یا خارج‌نشین‌های بیرون‌گودنشین و جوانک‌های داعیه‌دار سینمای مستقل (که در ایران وجود خارجی ندارد) گفته بودند، شاید می‌شد درباره‌اش التفاتی داشت، اما به‌قول قدیمی‌ها، این همان امامزاده‌ای است که خودمان ساخته‌ایم!
هر فیلمی با هر موضوعی که ساخته شود خواه‌ناخواه در یک ژانر سینمایی قرار می‌گیرد. ژانرهای سینمایی قواعد، فرمول و چارچوب مشخصی دارند. اگر یک فیلمسازی قشنگ‌ترین، مهم‌ترین و جدی‌ترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و... را انتخاب کند ولی اگر نداند که این موضوع را در چه ژانری و چگونه باید بیان کند فیلمش دچار مشکل ارتباط با مخاطب می‌شود.
مسعود فراستی منتقد برنامه تلویزیونی «هفت» ضمن انتقاد شدید از فیلم سینمایی‌«شیشلیک» به کارگردانی محمد حسین مهدویان این فیلم را «ضدانسان» توصیف کرد.
در «شیشلیک» مردم مشتی گوسفند هستند. عده‌ای بی‌شعور که با دم‌دستی‌ترین شکل ممکن قابل‌مدیریتند. گوش‌شان به فرمان حاکمیت است و مثل حیوان زندگی می‌کنند. بیگاری می‌کشند بدون توقع دستمزد. غذا نمی‌خورند و به آن افتخار می‌کنند و حتی آمدن نام شیشلیک تهاجم به اعتقادات‌شان به حساب می‌آید.
فیلم «درخت گردو» در رودررو قرار دادن کردها با سایر مردم ایران تا آنجا پیش می‌رود که از دامن زدن به اختلافات قومی میان مردم آذری‌زبان و مردم کرد ابایی ندارد. این تنها به یک هدف انجام شده و آن هم استفاده از لابی قوی عده‌ای از کردهای جدایی‌طلب در اروپا، برای شرکت در جشنواره‌های سینمایی است.
امسال دو فیلمسازی که رکورددار سیمرغ بلورین فجر هستند، در بخش مسابقه حضور دارند. اسامی بزرگ دیگری هم هستند که با فیلم‌هایشان در جشنواره امسال حاضر شده‌اند و در کنار آنها نه‌تنها خلق یک سری شگفتی‌ها از جانب بعضی فیلم اولی‌ها توقع می‌رود، بلکه ممکن است بعضی از کارگردان‌هایی که به‌خوبی می‌شناسیم‌شان، این‌بار فیلمی بسازند که شگفتی خلق کند.
یادداشت