محمدعلی صمدی
وقتی نیروهای میدانی انگلستان دیدند ایران دارد از دست‌شان خارج می‌شود و احتمال تسلط روس‌ها بر تهران وجود دارد، دست‌به‌کار شدند. دغدغه‌ آنها حفظ تهران بود. در آن زمان تصوراتی درباره امکان سقوط پایتخت وجود داشت که الان در بررسی‌ها کمتر به آن پرداخته می‌شود و آن این بود که مثلا میرزا کوچک‌خان فاصله‌ای با تهران ندارد، بنابراین می‌تواند به‌راحتی خود را به تهران برساند. یا مثلا درباره نیروهای محمدتقی‌خان پسیان که به‌جهت کم‌بودن تعدادشان ارزش نظامی چندانی نداشت هم همین تصور حاکم بود.
در بحث عزل آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری توهمی از سوی جریانات حامی آقای منتظری شکل گرفته بود که نمی‌دانم ریشه آن کجاست ولی توهم این را داشتند که حاج‌احمدآقا سودای جانشینی امام را دارد و این تصور غلط باعث می‌شد ایشان را به‌عنوان رقیبی برای خود تعریف کنند.
«عملیات مسلم بن عقیل» در تاریخ ایران، به‌عنوان یک حمله متوسط دسته‌بندی می‌شود. اما وحشتی که این عملیات، خصوصا در چهار،پنج روز اول در میان صدام و متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش حاکم کرد، لااقل تا چند سال بعد از آن تکرار نشد.
عملیات بیت‌المقدس برای بازپس‌گیری یکی از شهرهای اشغالی طراحی شد نه برای اتمام جنگ و از اول بنا و قرار این نبود که جنگ پس از خرمشهر خاتمه یابد که برخی مطالبه کنند که چرا جنگ ادامه پیدا کرده است.
مملکت درحال تهدید است و همه فرماندهان مشغولیت‌های جدی دارند. وقت نمی‌کنند به ‌ثبت خاطرات توجه کنند. این مسائل را تنها رهبری می‌توانند به ‌این افراد تکلیف کنند که موظف هستید خاطرات خود را ثبت کنید. از افرادی همچون ما کاری برنمی‌آید.
به نظرم اینکه مردم از جنگ خسته شدند از آن حرف‌های آقای هاشمی است. ایشان خود را مطابق با مردم می‌دانست و می‌گفت مردم خسته شده‌اند. اگرچه این را بیان نمی‌کرد ولی عملکرد ایشان همین موضوع را نشان می‌داد. اگر گفتم سال‌های پایانی جنگ برخی تغییر رویکرد داشتند این موضوع شامل آقای هاشمی نمی‌شود. آقای هاشمی وارد شد که جنگ را تمام کند.
یادداشت