محمدصادق ابوالحسنی
مى‏‌دانیم که شیخ، به «عدالتخانه» مى‌‏اندیشید، اما وقتى که دریافت موج سهمگین مشروطه وارداتى، آنچنان نافذ و فراگیر شده که به هیچ‌وجه او را یاراى مقابله با اساس آن نیست، در فکرِ «مهار» این موج افتاد و اصل مزبور را به صورت لگامى بر گردن «پارلمانتاریسم غربى» افکند.
آنچه آقای محقق داماد درباره مطرود و منفور بودن روحانیون (پس از مشروطه) می‌گویند، موارد نقض فراوانی دارد. راستش را بخواهید، بعد از حوادث مشروطه تا چندی پس از تأسیس حوزه علمیه قم، روحانیت باوجود آسیب‌هایی که دید، جایگاه و نفوذ قابل‌توجهی داشت که خودش را در مبارزات مردم در جنگ جهانی اول، پیکار پیروز با قرارداد ۱۹۱۹، استقبال از مراجع و علمای تبعیدی نجف به ایران (و شکایت گسترده به دولت انگلیس)، مبارزه با بلوای «جمهوری‌خواهی» رضاخان و قیام حاج‌آقا نورالله اصفهانی نشان داد.
مرحوم آیت‌الله حاج‌شیخ فضل‌الله‌ نوری شخصیتی است که غیر از عنادی که در زمان مشروطه نسبت به او ورزیدند و او را مظلومانه بر دار کشیدند، همان عناصر آمدند و ابتکار تاریخ‌نگاری مشروطه را در دست گرفتند و شیخ شهید را به انواع و اقسام اتهامات مثل مستبد و ضدآزادی و ضدقانون و خلاصه ضدمنافع ملت متهم ساختند. یعنی به جای نقد علمی و منصفانه، دست به ترور فیزیکی و شخصیتی در حق شیخ زدند!
یادداشت