محمد زارع‌شیرین‌کندی
اظهار اقوالی مانند قول شریعتی در خصومت با فیلسوفان در چنین جامعه‌ای نه‌تنها هیچ شهامت و جراتی لازم ندارد بلکه بسیار سهل است. در جامعه‌ای که فلسفه این‌ همه دشمن دارد و فیلسوفان در طول تاریخش همواره منزوی یا در تبعید و خانه به‌دوش بوده‌اند‌ و بیشتر مولفان و محدثان و فقیهان و شاعران متدین مخالف فلسفه بوده‌اند، جمله شریعتی حرفی تازه نیست.
در نظر نوکانتیان، کانت در مقام فیلسوف روشنگری به تحکیم وتقویت اصول و آموزه‌ها و آرمان‌های روشنگری پرداخته است. از سوی دیگر، ایدئالیست‌های آلمانی، نظیر فیشته و هگل، فلسفه کانت را به‌گونه‌ای دیگر بسط دادند. درتفسیر آنان از کانت در جای «من می‌اندیشم» کانت یک «من مطلق» نشسته که تمام حقیقت در دستش است.
علامه از نسل بزرگوار آن دسته از متفکران عالم تشیع است که اصول دین را به‌نحو عقلانی تفسیر می‌کردند اما گاهی این عقلانیت را با مبادی و مبانی فلسفه یونان خلط می‌کردند.
علامه‌ طباطبایی به‌طور مقبولی بین عقلانیت و معنویت جمع کرده و معتقد است هردوی اینها در دین وجود دارد؛ اما ما به‌جای اینکه از معنویت همراه با عقلانیت علامه سخن بگوییم، به‌سمت مباحث دیگری می‌رویم که چندان [بجا و] مناسب نیستند.
شعرش دلنشین‌تر و روح‌نوازتر از آن بود که دوستدار شعر و ادبی چون من راجذب نکند و با خود نبرد. فرقی فارق و تفاوتی عظیم میان شعر قیصر و شعر دیگران وجود داشت.
تجدد غربی امری ذاتا متحرک، سیال، سیار، فراگیر و جهانگیر است و از این‌رو از همان نخستین مراحل تکوینش شروع به بسط و گسترش در دیگر نقاط عالم کرد و امروز هیچ‌نقطه‌ای نیست که تجدد به آنجا قدم نگذاشته باشد.
یادداشت