محسن سلگی
بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار فضلا، طلاب و مبلغان حوزههای علمیه مورخ ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲ بر مدار انسان محوری (در برابر اومانیسم الحادی)، جامعهسازی و تمدنسازی بود.
محمدجواد غلامرضاکاشی (استاد دانشگاه علامه طباطبایی)، مطلبی با عنوان «جواهر زنانه و مردانه اعتراض» درخصوص آشوبهای اخیر نوشته است. این مطلب به ظاهر فانتزی و خوشبینانه است و در یک نگاه حداقلی نتوانسته به هیچ سویه منفی و عنصر مخل در آشوبها اشاره کند. اما در عین حال بسیار خطرناک و استراتژیک است.
انقلاب اسلامی، تکامل اسلام سیاسی و بالاتر از این تجدید حیات آن بوده است. تکامل مانند وقتی است که فردی از کودکی به نوجوانی میرسد اما وقتی از فردْ فرزندی به دنیا میآید، این تجدید حیات است.
آرمانی که فرد برای خود برمیگزیند، او را میسازد و فداکاری برای یک آرمان از سرچشمههای مهم معناسازی برای زندگی افراد است. از این رو زندگی افراد در عرصه عمل و «واقعیت»، بدون «آرمان» تبدیل به یک زندگی تهی از معنا و امید میشود و تمامی استعدادهای آنها را تحت تأثیر منفی قرار میدهد.
درخصوص وفاق، لیبرالها بهویژه در جریانی که متاثر از جان لاک است و در حوزه دانش بینالملل نظریهپردازی میکند، از واقعبینی بهدور هستند و دچار تقلیل انسان و حیات اجتماعی او میشوند. در اینسو کسانی مانند تاجیک با ندیدن درست و بدون تناقض ایده وفاق، سیاست را به شقاق و تفارق تقلیل میدهند. این تقلیل دستکم درباره شرایط موجود در ایران و در نسخه و تجویز سیاسی آنها قابل مشاهده است.
در اندیشه هابز و لاک و روسو (ژان ژاکروسو دیگر عضو اصحاب قرارداد) همچنان «طبع» انسان مهم است اما در درک رادیکالتر تجربی و تکنولوژیک، دیگر طبع انسان موضوعیتی ندارد و هرگونه سخنگفتن از طبع انسان، غلط تلقی میشود و اینجاست که اگزیستانسیالیسم نزد کسی مانند سارتر، بهکلی منکر طبع و فطرت میشود تا راه را برای آزادی رادیکال انسان بگشاید. در برداشتی رادیکال از آزادی و دموکراسی، سخن از طبع ثابت انسان، مهمل است و محملی برای اندیشیدن ندارد.
اساسا ما قائل بر این هستیم که ما میخواهیم در مورد موجودی صحبت کنیم که کل متغیر مختار است. کل یعنی نه بسیط است -اگر شی بسیط باشد شما فقط باید در مورد وحدت آن حرف بزنید- و نه مرکب از اجزای پراکنده است بلکه ترکیبی است که درون آن وحدت ایجاد شده و یکپارچه شده است.
طبق اندیشه اسلامی اگر اختیار انسان از او سلب شود دیگر نمیتوان از «معاد» سخن گفت! زمانی میتوان از معاد گفت که انسان دارای اختیار باشد. تمدن و اندیشه غرب برای این موضوع چه میکند؟ تمدن و اندیشه غرب با برنامهریزیهای توسعه و تحول علوم انسانی قرن اخیر، حیطه اختیار انسان را بسیار ضیق و محدود کرده است.
وقتی نظام جمهوری اسلامی ایران را مقدس میدانیم، این مستلزم مطلق دانستن آن نیست چراکه جمهوری اسلامی نه مدعای فراگیری و همهجا روایی دارد و نه مدعی رهایی از قیود است. مصداق این مدعا آن است که ولایت فقیه خود را برای تمام کشورهای اسلامی - زمان حال - نیز قابلتحقق نمیداند.
قانون جدید مهریه با خانواده چه میکند؟
هلاکت ابوشباب؛ شادی غزه و خشم رسانههای عبری
سیامک انصاری هم عذرخواهی کرد
دربی تهران ۵۷ ساله شد
بنویسید بنیامین نتانیاهو بخوانید مناخیم بگین
تشییع پیکر همسر و فرزند معاون رئیسجمهور
آیا در روز حراج جمعه اتفاق عجیبی در اقتصاد ایران افتاد؟
دیدار؛ با چادرِ مادر و شعرهای پدر
روزی که ایمون زاید جاودانه شد!
وقت نظارت بر تاکسیهای اینترنتی رسید؟!
آغاز ثبتنام دو وام دانشجویی وزارت بهداشت
تساوی بدون گل و پرحادثه خیبر و شمس آذر
قالیباف: ورزش قدرت دیپلماسی عمومی را افزایش میدهد
پزشکیان: روابط ایران و تایلند بر پیوندهای ۴۰۰ ساله استوار است
کدام قرعه؟ مرگ یا زندگی؟
وزیر علوم: ساخت ۴هزار خوابگاه دانشجویان متأهل را آغاز کردیم
تکلیف بستههای مدتدار طرح ترافیک چیست؟
دولت ترامپ فهرست ممنوعیت سفر به آمریکا را گسترش میدهد
آب هست، ولی مدیریت نه
دانش اقباشاوی: میگفتند فیلم من شبیه آثار «گای ریچی» است
پوتین: مراکز قدرت جدیدی در جهان در حال شکلگیری است
آتش گرفتن یک هواپیما در فرودگاه برزیل
نیروی دریایی یمن چه خسارتهایی به ارتش آمریکا زده است؟
یادداشت











