محراب محمدزاده
واقعیت این است که من در جایگاهی قرار گرفتم که در آنِ لحظه‌ها زندگی کردم، وقتی فرش امام را می‌دیدم در آنِ فرش زندگی می‌کردم. دیگر بحثی روی فرش نداشتم، تحقیق مشخص شده بود دیگر، وقتی در آنِ یک اتفاق زندگی می‌کنی به یک دنیای فراتر می‌روی و خودت را دیگر نمی‌بینی و آن شخصیت را می‌بینی که چه کسی بوده است؛ چه نامه‌ای برای پسرش نوشته، چرا امام فلان صحبت را کرده است و بسیاری موارد دیگر که اینها می‌شود؛ زندگی.
مستند «ترنج» از معدود آثاری است که علاوه‌بر آنکه تلاش دارد با بیانی ساده به روایت خوراک‌ها و اشربه‌های ایرانی در نقاط مختلف بپردازد، درام‌پردازی یا کنش و واکنش متقابل ابزاری است برای ساختاردادن به قصه اثر، ترنج شاید در برخی موارد روایتی آشنا برای مخاطبانش داشته باشد اما دست برتر او در جایی است که با روایت‌های پرشی که در کار دارد، مخاطب را درگیر می‌کند.
محمود سالاری روز سه‌شنبه شانزدهم آذرماه طی حکمی ازسوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان معاون جدید امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد.
پیش از این در گزارشی به شکل مبسوط به مساله انتخاب معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و لزوم اهمیت انتخاب هرچه سریع‌تر آن پرداخته بودیم که البته راه به جایی نبرد و همچنان با گذشت سه ماه از استقرار وزیر فرهنگ و ارشاد این معاونت توسط سرپرست اداره می‌شود.
با تغییرات فعلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اکنون هم‌زمان با بازگشایی موقت سالن‌های نمایشی، تئاتر همچنان دچار فقدان مدیریت و توجه صحیح از سوی مدیران بالادستی است و این رویه باعث می‌شود همچنان تنها انتقادها به قادر آشنا مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی باشد، درحالی‌که آشنا هم خود متضرر از فضای بلاتکلیف مدیریت بالادستی است.
مدیران شهرداری تهران نشان دادند ذهنیت فرهنگی ندارند و بیش از هرچیزی درگیر ساخت‌وساز هستند و همان‌طور که همه می‌دانیم چند صد خانه فرهنگ، فرهنگسرا، سرای محله و از همه بزرگ‌تر پردیس تئاتر تهران را ساخته‌اند بدون اینکه در نظر بگیرند در هر منطقه‌ای چه چیزی نیاز است، بدون اینکه کارشناسی کنند که سالن‌ها مناسب اجرای تئاتر، فیلم و آثار هنری هستند یا نه و بدون اینکه برنامه‌ریزی کنند که پس از افتتاح سالن باید چگونه از آن بهره‌برداری کنند.
در دولت روحانی هیچ‌برنامه‌ای برای تئاتر وجود نداشت، یعنی او در هیچ‌کدام از صحبت‌هایش از تئاتر سخن نگفت. موضوع دقیقا همین است که ما گاهی اوقات شانس آورده‌ایم مدیرانی داشتیم که تا حدی از تئاتر بوده‌اند و به آن فضا و امکان داده‌اند و البته در مقابلش مدیرانی هم داشته‌ایم که همان یک‌ذره فضا و امکان را هم از تئاتر گرفتند.
اکنون با توجه به اینکه اصلی‌ترین نهاد متولی تئاتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، محمدمهدی اسماعیلی می‌تواند با عزمی راسخ درکنار رسیدگی به امور جاری و معمول تئاتر اقدامی بنیادین و ماندگار در عرصه تئاتر انجام دهد و نگارش و تصویب سند تحول، توسعه و چشم‌انداز تئاتر- که مورد تاکید رهبر انقلاب نیز هست- تئاتر کشور را از وضعیت بلاتکلیف و همیشه معترض خود تا حدود زیادی دور کند.
اساسا تئاتر ما پس از انقلاب اسلامی رشدی تدریجی و تصاعدی داشت؛ این را بنده از جهت آن می‌گویم که شاهد عینی آن بوده‌ام و نمی‌شود منکر آن شد، به‌ویژه در نیروی انسانی و علاقه‌مندانی که به‌شکل رسمی یا از طرق دیگر وارد این هنر شدند؛ ازجمله آموزشگاه‌ها، انجمن‌های نمایشی و... . بنده اواخر دهه۶۰ که دانشجو شدم، دو دانشکده دانشجو می‌پذیرفت: یکی سینما_تئاتر و دیگری دانشگاه تهران.
بسیاری از هنرمندان و فعالان فرهنگی معتقدند اگر شهرداری بخواهد با امکانات لجستیکی و تبلیغاتی خود می‌تواند تاثیری بسزا در جریان تئاتر داشته باشد و شرایط اقتصادی این هنر و از آن مهم‌تر نزدیک شدن ارتباط میان مردم و تئاتر شود.
برخی هنرمندان معتقدند تکثیر قارچ‌گونه جشنواره‌ها و برخی اقدامات تحت عنوان تئاتر آنلاین بدون درنظر گرفتن اقبال مخاطبان و شناخت ظرفیت‌های این عرصه صرفا یک توزیع بی هدف، گزارشی و بی‌سروسامان منابع مالی اندک تئاتر است که نه‌تنها نتوانسته مخاطبان را به خود جلب کند، بلکه باعث شده آثاری که به‌شکل حرفه‌ای در عرصه طرح‌ریزی و اجرا می‌شوند نیز مورد استقبال مخاطبان قرار نگیرد.
در این شرایط مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به‌عنوان متولی اصلی تئاتر کشور برنامه‌هایی را در راستای شیوه‌های حمایتی و نظارتی خود اعلام می‌کرد که راضی‌کننده نبود؛ چراکه این مرکز آن‌گونه که باید و شاید بودجه مناسبی ندارد و اگر هم داشته باشد، اختیار آن را ندارد. درنتیجه حمایت‌ بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسانه‌ای می‌گیرد و درصد پوشش‌دهی آن نیز آن‌قدر محدود است که به چشم نمی‌آید.
یادداشت