متفکران
«فاطمه فاطمه است». شاید این جمله را به‌واسطه کتاب علی شریعتی بارها شنیده باشیم. علی شریعتی اولین بار در ۱۴ تیر ۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد درباره شخصیت حضرت فاطمه‌(س) سخنرانی کرد. این سخنرانی پس از اصلاحاتی در همان سال و در قالب یک کتاب ۲۱۶ صفحه‌ای چاپ شد. 
این دیدگاه در رابطه با اینکه اسلام شیوه‌ای از زندگی است که ما را تشویق می‌کند تا از عدالت دفاع کنیم، منطقی‌تر است.
نباید از سخن رهبری به این تصور افتاد که با داشتن یک «نظام معترض» و یک انقلاب، دیگر کار ما تمام شده و شاهد مقصود رخ نموده است. در سیطره و جهانگیری وضع مدرن، انسان از مواجهه با غرب ناگزیر است. البته به‌عبارت مولانا «موسی و فرعون معنی» در جان هر انسانی حاضرند اما مدرنیته بسط تفرعن است در علم و فلسفه و هنر و...
وقتی ما حسین وارث آدم را می‌خوانیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم می‌بینیم که نوع نگاه شریعتی فقط یک نگاه معطوف به گذشته نیست که مثلا یک اتفاقی در یک گذشته‌ای رخ داده باشد و ما برای اتفاقی که در گذشته رخ‌داده سوگواری کنیم.
دکتر نوری با اشاره به تیلور از تعامل میان سنت و مدرنیته سخن می‌گویند اما این تعامل آیا لازم نیست ذیل یک خودآگاهی (حال فلسفی، مابعدالطبیعی یا غیر از آن) صورت گیرد؟ آیا این تعامل معامله‌ای بی‌نیاز از فکر است؟
برخی شرق‌شناسی‌ها صرفا نگاه‌های جزئی‌نگرانه را معیار کار خود قرار می‌دهند. غرب‌شناسی تمدنی [می‌خواهد] نسبتی که میان جزئی‌نگری و کلان‌اندیشی نیاز است را تعریف کند. ما در این مجموعه تلاش کردیم تجربه‌های مختلف غرب‌شناسان انتقادی و اصالت‌باور را برجسته و تجربه آنها را نمایان کنیم و حداقل از سانسور روشنفکری بیرون بیاوریم.
هم سیاست، هم فرهنگ، هم هنر و هم حتی اندیشه می‌توانند مبتذل شوند، چون همگی به‌نوعی جزء مصنوعات بشری به‌حساب می‌آیند؛ اما ابتذال در هرکدام از این حوزه‌ها به شکل متفاوتی نمود می‌یابد و نتایج متفاوتی را نیز به‌دنبال دارد.
یادداشت