لوریس چکناواریان
سمفونی «مکن ای صبح طلوع» چکنواریان، ترجمان موسیقایی بغض آسمان و زمین در شب وداع یاران امام حسین (ع) است. «مکن ای صبح طلوع» گواهیِ صادقی‌ست که حماسۀ کربلا، مرز و مذهب نمی‌شناسد و عشق به حسین(ع) و ابوالفضل‌العباس(ع)، در هر دلی که جویای حقیقت و آزادگی باشد، ریشه می‌دواند.
صداهای عزاداری ماه محرم از بچگی‌اش او را در کوچه‌ها میخکوب می‌کرده و دل می‌سپرده به ریتم موسیقی‌اش.
به‌نظرم آنچه در کربلا می‌گذرد، یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های دنیاست، اصلا نمی‌شود برای یکی تعریفش کرد و تاثیرش را بر او ندید. هر انسانی به حیرت خواهد آمد از اینکه یک نفر حاضرشده هست و نیستش را به‌خاطر عقیده ‌اش از دست بدهد. نوه پیامبر اسلام بوده، می‌توانسته از خیلی چیزها بگذرد، دست دوستی به آنها که نباید بدهد و به‌خوبی و خوشی زندگی کند. تاریخ از این آدم‌هایی که تسلیم دنیا نمی‌شوند کم دارد، خیلی هم کم دارد.
یادم می‌آید در زمان بچگی وقتی در دسته‌های عزاداری بودم، سقای آب بودم؛ آب را بین هیات‌ها پخش می‌کردم و بقیه ارامنه هم نذری‌های دیگر می‌دادند و همه اینها با اینکه مذهب‌شان فرق می‌کرد اما احترام خاصی برای امام حسین(ع) قائل بودند و هستند. اینکه سقا بودم هم احتمالا به خاطر علاقه‌ای است که به حضرت عباس(ع) داشتم.
یادداشت