قیطریه
زاکانی، شهردار تهران در پاسخ به خبرنگار فرهیختگان گفت: در آن قسمت از پارک یک ساختمان مخروبه‌ای وجود داشت که قرار شد آن را نوسازی کنند و تبدیلش کنند به مسجد؛ ملحقاتش هم پاسخگوی نیازهای پارک باشد. نه درختی بریده شد و نه قرار است درختی بریده شود.
محله‌هایی هستند که مساجد نزدیک به هم دارند و نماز جماعت در آنها برقرار است و البته هستند شهرک‌ها و حتی شهرستان‌هایی که یا مسجد ندارند و اگرهم مسجدی هست، امام جماعت ندارد و یا به هر دلیلی سوت و کور مانده است و همه اینها باز این سوال را زنده می‌کند که بالاخره باید مسجد ساخت یا مسجد به اندازه کافی هست و باید میزان تاثیر مسجد در زندگی جامعه را بالا برد؛ آنچه در پی می‌آید، نگاهی آماری به وضعیت مساجد در کشور است.
رئیس کمیسیون شهرسازی شورای شهر تهران از توقف ساخت و ساز در پارک لاله خبر داد.
درختان پارک حفاظت‌شده سرخه‌حصار نیز از شهرداری تهران ضربدر گرفتند. چندی پیش برخی از رسانه‌ها درباره تراشیده شدن تنه و قطع بخشی از درختان پارک محافظت‌شده سرخه‌حصار خبر دادند.
این روزها از مسئولان شهری تهران مکرر شنیده‌ایم که در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره ساخت مسجد در بوستان قیطریه مطرح می‌کنند که این مسجد با هزینه و کمک بانی ساخته می‌شود.
عکسهایی در فضای مجازی منتشر شده که نشان از قطع تعداد قابل توجهی از درختان پارک ستارخان دارد.
در ویدئویی که خبرگزاری شهر منتشر کرده، به برخی از ابهامات ماجرای ساخت مسجد در پارک قیطریه و قطع درختان آن پاسخ داده شده است.
در همان روزهای ابتدایی سال۱۴۰۳، شهرداری تهران درگیر دو ماجرا در این کلانشهر شد. ماجرای اول مربوط به پارک قیطریه و ساخت مسجد در پارک قیطریه بود. از اواخر سال ۱۴۰۲ خبرهایی پیرامون ساخت مسجد در بخشی از فضای پارک و قطع درختان منتشر شد.
سخنگوی شهرداری تهران توضیخاتی درباره ساخت مسجد در پارک قیطریه تهران ارائه کرد.
به بهانه صحبت‌های امروز علیرضا زاکانی و پاسخ عجیب او به خبرنگاران درباره ساخت مسجد در پارک قیطریه، گزارش «خط قرمز دور درختان پارک قیطریه» که در آخرین روزهای زمستان ۱۴۰۲ منتشر شده بود را بازخوانی کردیم.
زاکانی، شهردار تهران در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره ساخت مسجد در پارک قیطریه گفت: چی میگن اینا؟ حرف چی می‌زنند!
هرچند وقت یک بار، خبری از قطع یا هرس نابجای درختان در نقاط مختلف تهران شنیده می‌شود. از آنجایی که همه، تهران را به شهر دود و آلودگی می‌شناسند برای همین قطع درختان، هرس نامناسب و غیراصولی فضای سبز تهران و حتی جابه‌جایی آنها برای شهروندان تهرانی مهم است و از لحاظ حقوق شهروندی پیگیر خبرهای حذف فضای سبز موجود در شهر و محله‌شان می‌شوند.
حمید صدر در این کتاب که به نظرم جزء کتاب‌های نادر است خواننده‌هایش را با خود به دالان‌های تاریک و اتاق‌های شکنجه برای انواع تزریق‌ها و مواجه شدن با انواع تیغ‌های جراحی همراه می‌کند. توصیف‌ها و مواجهه‌اش با این اتفاق و آدم‌ها ‌طوری است که خواننده در زمان خواندن کتاب یکدفعه احساس می‌کند انگار چیزی گلویش را گرفته و دارد فشار می‌دهد
کتاب روایت عریان رویارویی صدر است با مرگ؛ مواجهه‌ای که برای او از لحظه روبه‌رو شدن با شدت بیماری در تهران آغاز می‌شود و تا روزهای نزدیکی با مرگ به‌تصور خودش ادامه پیدا می‌کند. تجربه‌ای که البته یک‌سال‌ونیم بعد از نوشتن آخرین صحنه زندگی توسط خودش به پایان می‌رسد.
یادداشت