فیلم علفزار
نخستین تصویر از سروش صحت و گلاره عباسی در فیلم سینمایی «بی‌بدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده رونمایی شد.
​​​​​​​شبکه‌ نمایش خانگی از اواخر دهه ۸۰ کارش را آغاز کرد. فیلمسازان و بازیگران معروف در این بستر دست به تولید زدند و آثار آنها گاهی در میان مردم مقبولیت داشت و گاهی هم مورد استقبال واقع نمی‌شد.
هشتم آذرماه امسال و درحالی‌که سینماهای پایتخت و چند سینمای شهرستان در ولوله تدارک سالن‌های خود جهت پخش بازی فوتبال ایران و آمریکا بودند، سینمای ایران موفق شد از شاخص ۳۰۰ میلیارد تومان عبور کند و این، برای نخستین‌بار در طول تاریخ سینمای کشور است که گیشه به لحاظ ریالی، این عدد را به خود می‌بیند.
در علفزار هیچ عنصری بدون اینکه سهمی در پیشبرد روایت داشته باشد، به قصه اضافه نشده است و یکی از نقاط‌قوت کار هم دقیقا همین‌جا شکل می‌گیرد که کارگردان توانسته به‌طور موازی تمام قصه‌های شخصیت‌ها را مدیریت کند و در عین تعدد شخصیت‌ها و شلوغی داستان، نظم خاصی در پرداختن به موضوعات حاکم کند.
اینکه چند زن و شوهر خویشاوند با هم و برهنه به استخر بروند، مساله‌ای است که جامعه ایرانی، آن هم در یک شهرستان حاشیه‌ای تهران هنوز آن را قبیح می‌داند. جامعه فیلم هم یک جامعه ایرانی است اما این قبح هرگز به‌خوبی در آن تصویر نشده است.
کاظم دانشی در علفزار نگاه واقع‌بینانه به موضوعات اجتماعی دارد و با مطرح کردن موضوع تجاوز، نداشتن شناسنامه آن دختر کوچک، خیانت و قتل، همه چیز را در کنار هم قرار می‌دهد. داستان فیلم در یک روز اتفاق می‌افتد و همه تصاویر در داخل دادگستری یک شهرستان کوچک است.
«علف‌زار» در مقام اثری که به‌شکلی ملموس دست به داوری زده و به‌شکلی محتاط، فرآیند اخلاقی قهرمانش را تایید می‌کند، فیلمی کاملا معمولی است. از داده‌هایی کلیشه‌ای برای اهرم فشار بهره می‌برد و نمی‌تواند فضای درونی ایزوله آدم‌هایش را به مخاطب تسری ببخشد.
این واقعیت غیرقابل‌انکاری است که افراد داخل یک سیستم، مادام در معرض مصلحت‌سنجی‌های عرفی قرار دارند و شخصیت محوری فیلم آن زمانی مقابل نیروهای شر قرار می‌گیرد که خودش را از مصلحت شخصی و سیستمی رها می‌سازد.
پژمان جمشیدی که خواه‌ناخواه پس‌زمینه کمدی را همراه خود داشته و دارد، در علفزار انگار دوباره متولد شده و نقش بازپرسی کاملا جدی در رسیدگی به پرونده‌های جدی‌تر را فراتر از انتظارات ایفا کرده است.
علفزار اتفاقات موجود در جامعه را به‌خوبی و بدون پرده نشان داده بود. درواقع در این فیلم با نشان دادن بخشی از واقعیت، مخاطب به فیلمنامه اعتماد می‌کند و درنتیجه داستان را دنبال می‌کند تا ببیند در پایان چه اتفاقی می‌افتد.
من از قبل، خانم سنگ‌سفیدی مدیرتولید و خانم شکوری برنامه‌ریز را می‌شناختم. فیلمنامه را خواندند. دوست داشتند و می‌دانستند دنبال تهیه‌کننده می‌گردم. من را به بهرام رادان معرفی کردند.
علفزار یک فیلم جنایی و دادگاهی است اما نه از آن نوع داستان‌های جنایی که آگاتا کریستی یا آرتور کانن‌دویل می‌نوشتند و چیزی جز سرگرمی حل معما، برای مخاطب‌شان نداشتند.قصه به‌دنبال قاتل مرموزش نمی‌گردد، بلکه به‌دنبال عدالت یا به‌تعبیری دقیق‌تر، دنبال حق‌ و حقیقت می‌گردد.
یادداشت