فیلم صبحانه با زرافه‌ها
چند جوان قرار است شبی را در عروسی دوست خود بگذرانند و سودای یک شب پر از بزن‌وبکوب، رقص، آواز و مست و منگی را در سر می‌پرورانند اما وقتی با شکل و شمایل رسمی و خانوادگی عروسی مواجه می‌شوند، تصویر رویایی‌شان از شب فرومی‌پاشد.
سینمایی که در «جهان با من برقص» خودش را به‌درستی معرفی کرد و در صبحانه با زرافه‌ها به بلوغ رسید. صحنه‌ ابتدایی فیلم را بارها در سریال مگه تموم عمر... دیده‌ایم؛ چند نفر کنار هم ایستاده‌اند و موزیک قدیمی هم پخش می‌شود.
ما که این همه خوش و خرم هستیم، ما که پول و ماشین خوب و رفقای کول و بانمک و ویلا و آپارتمان‌های شیک و کلی پاتوق باحال داریم و به هیچ قید و بندی هم زنجیر نیستیم و هر کاری دل‌مان بخواهد می‌توانیم بکنیم، ما مشکل‌مان چیست؟ ما چه دردی داریم که درباره‌اش قصه بگوییم؟ تمام مساله سروش صحت در دو فیلمی که ساخته همین بوده؛ خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست.
تابستان همین امسال وقتی به دفترش رفتیم و در حین گپ‌وگفت از فیلم جدیدش پرسیدیم، گفت: «موضوع این کار اخیر، بخشیدن است. در مورد این است که هیچ‌کدام از ما بی‌گناه نیستیم. نیاز تمام جهان در تمام ادوار این است که همدیگر را ببخشیم، چون بی‌گناهی وجود ندارد.
تازه‌ترین تجربه‌ سینمایی سروش صحت از واقعیتی عینی که در زندگی اغلب ایرانیان جریان دارد سود می‌برد: عروسی و حاشیه‌های جذاب و به‌یادماندنی‌اش در فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» دستمایه‌ فیلمساز قرار گرفته تا با هجو آن به خلق موقعیت‌های کمیکی که انتظارش را داشته دست پیدا کند که از حق نگذریم موفق هم می‌‌شود.
سروش صحت بیشتر به‌خاطر سریال‌هایش شناخته می‌شد که در تلویزیون عمدتا با نویسندگان گوناگون و فضا و جنس کمدی متعارف کار شده بود. با این حال ظاهرا باید یک سروش صحت تجربه‌گرا و علاقه‌مند به دنیای پست‌مدرن و سینمای ابزورد با طنز گزنده و سرد را جدی بگیریم.
در مواجهه با جهان از نگاه سروش صحت آن هم از دریچه دومین اثر سینمایی او «صبحانه با زرافه‌ها» باید قبل از هر کار سعی کنیم تا نخست به درکی از زاویه دید او به جهان برسیم و سپس از همان زاویه ما هم پشت دوربین او نگاهی به جهان بیندازیم و ببینیم آسمان به همان رنگی که او می‌گوید هست یا نه؟
یادداشت