فیلم شنای پروانه
«جنگل پرتقال» فیلمی به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی است.
بالاخره بعد از حرف و سخنهای بسیار اسامی ۲۴ فیلم بخش مسابقه سودای سیمرغ چهلویکمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد. در ابتدای این مراسم که در موزه سینما برگزار میشد، جمال شورجه از پوستر این دوره از جشنواره رونمایی کرد.
کلاه لبهدار، دستمال یزدی، گیوه ور نکشیده، کتی که دست در آستین آن نشده، چاقو غلافدار یا ضامندار، خالکوبی رفیق بیکلک مادر همه اینها شما را یاد گروهی خاص میاندازد.
اگر تضمینهای لازم برای اکران نوروزی اتخاذ شود، دیگر بعید است که سینمای بسته و تعطیلی در کشور وجود داشته باشد. توپ سینمای کشور، این روزها در زمین ستاد ملی کروناست.
مدیران دولتی در بلاتکلیفترین و بیبرنامهترین وضعیت سینمایی قرار دارند؛ نه راهی جلوی پای سینماداران باز میکنند و نه تضمینی برای ضرر و زیان فیلمسازان دارند.
در فیلمهای دهه ۹۰ سینمای ایران که به لمپنها در محلات حاشیه شهر زیاد پرداخته شده، یک سرگردانی گیجکننده بین قهرمانسازی و ضدقهرمانسازی وجود دارد. آنها در کانون قصه هستند و روایت از چشماندازشان انجام میشود اما نمیتوان کاملا دوستشان داشت. شنای پروانه میخ آخری بود که بر این تابوت کوبیده شد.
دغدغه فیلم «شنای پروانه»، به تصویر کشیدن فضای جنوب شهر نیست و اصلا مسالهاش چنین بافت شهری و صرفا اراذل و اوباش آن محدوده نیست، بلکه دغدغه آن معضل کل جامعه و همه نوع بافت شهری است.
در روز چهارم «تماشاخانه فرهیختگان» فیلم «شنای پروانه» ساخته محمد کارت مورد بررسی قرار گرفته با یادداشت هایی از چند روزنامه نگار و گفت وگو با کارگردان فیلم، همچنین فیلمهای «دوزیست» و «عامهپسند» نیز نقد شدهاند.
قهرمان فیلم «شنای پروانه» اثر «محمد کارت» از جنوب شهر است همانجا که فیلم از نزدیک چالشهایش را نشان داده.
شنای پروانه نه یک فیلم کاملا اجتماعی به سیاق آثار فراوان سینمای ایران است که هدفش آسیبشناسی معضلات اجتماعی باشد و نه یک فیلم کاملا قصهگو و کمتمرکز بر محتوای اجتماعی مثل «مغزهای کوچک زنگزده».
شنای پروانه هرچند نسخه بسیط «بچهخور» نیست، اما نشانی است از توانایی کارگردان در گسترش ایده هایی ناب خفته در جنوبشهر به فیلمهای داستانی بلند که پیش از این در فیلم کوتاه محمد کارت دیده بودیم.
شنای پروانه فیلم گانگستری خیابانی نیست؛ نمیخواهد هم باشد، همچنانکه از لشکرکشی لاتها به خانه حجت مشخص میشود، همه چیز درنهایت یک بیان درگیری شهری خلاصه میشود و خبری از آن شکوه دراماتیک و سینمایی در آنها نیست.
قهرمان «شنای پروانه» اثر «محمد کارت» از جنوب شهر است همانجا که فیلم از نزدیک چالشهایش را نشان داده.
محمد کارت آرزو میکند بتواند تلاش کند که معمولی نباشد و فیلمی بسازد که تماشاگران گستردهای آن را دوست داشته باشند و فکرها و سطح سوادهای مختلف با آن ارتباط برقرار کنند و اورجینال و شبیه خودش باشد. همه تلاشم از ابتدای ورود به فیلمسازی همین مساله بوده و خواهد بود.
عزتی نه فردین است و نه وثوقی، نه مرحوم انتظامی است و نه پرویز پرستویی؛ عزتی همانی است که سینمای ایران کم داشت.
«خرس» پایتخت واقعی بود؟
بازداشت یک استاد دانشگاه ایرانی در ترکیه
ماجرای خودکار طلاکاریشده و غریبآبادی چه بود؟
خانواده باز هم برای پایتخت، مسئله شد
خاک هرمز شفا نمیدهد
شایعه خودکار طلاکاری شده و غریبآبادی دروغ است
فضا روی بیرانوند تأثیر گذاشته است
اشتباه برجام نباید در این مذاکرات تکرار شود
صعود شاگردان فلیک به نیمه نهایی لیگ قهرمانان
تبعات سیاسی و امنیتی جراحی یارانهای
برنامههای پرهزینه کارتال برای پرسپولیس
گزارشها درباره حادثه دریایی نزدیک یمن
تعیین چارچوب برنامه هستهای ایران در مذاکرات بعدی
جنگ صهونیسم علیه هویت فلسطین
پیام فوتبال: یادگاری ننویسید
تیشرت کنایهآمیز چینی در بازار آمریکا
پزشکیان: درباره مذاکرات از عراقچی بپرسید
زنوزی: اجازه جدایی ستارههای تراکتور را نمیدهیم
پزشکیان: امور کشور معطل مذاکرات نیست
حضور اقوام درجه یک در فدراسیونها ممنوع!
از «شهاب سنگ ارسطو» تا «ستایش»
حملات پهپادی جدید اسرائیل در جنوب لبنان
برگزاری جلسه مجمع تشخیص مصلحت درباره CFT
