فلسفه علم و حقیقت
دانشجویان من در کلاس فلسفه کم‌کم درمی‌یابند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر وجودی، ما به‌نوعی بی‌پایگی معنوی می‌رسیم و به این نتیجه می‌رسند که تفکر مسلط علمی-فلسفی غرب، در واکنش افراطی به خرافه‌پرستی، دروغ و ریا و گزافه‌گویی مذهبی، به انواع نسبی‌گرایی اخلاقی و نفی «دنیای درونی انسان» رخ داده، بنابراین دیدن وجود انسانی به‌عنوان زیرمجموعه اجزای مرده تبدیل می‌شود، حتی آگاهی انسانی را توهمی بیش نمی‌داند.
یادداشت