فلسفه اسلامی
رسانه KHAMENEI.IR به‌مناسبت سالگرد رحلت علامه طباطبائی در مطلب پیش‌رو گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شخصیت و آثار ایشان را بازخوانی می‌کند.
در کمتر از یک‌سال اخیر دو متفکر بسیار توانمند انقلاب اسلامی یعنی دکتر علیرضا صدرا و دکتر عماد افروغ را از دست دادیم که به‌نظر من ضایعه جبران‌ناپذیری است. هر دو از مدافعان انقلاب اسلامی و از کسانی بودند که در باب انقلاب اسلامی فهم فلسفی را تقویت می‌کردند و نگاهی فلسفی به انقلاب اسلامی داشتند. دغدغه هر دو بزرگوار این بود که ارزش‌های انقلاب اسلامی تداوم پیدا کند و این جز از مسیر حکمت و فلسفه و خرد ممکن نبود. 
عماد افروغ از جامعه‌شناسانی شناخته می‌شد که با توجه به طرحی که سال‌ها ذیل بحث رئالیسم انتقادی دنبال می‌کرد، معتقد بود مساله انقلاب اسلامی به علت پیچیدگی‌ای که در وقوع آن صورت گرفته با عقل سکولار و اثباتی قابل فهم نیست.
پروفسور ‌محمد لگنهاوزن نام‌آشنا و پرآوازه‌ای در سپهر اندیشه کشورمان است. سال‌هاست که دانشجویان و طلبه‌های زیادی از کلاس‌های او در زمینه‌های مختلف فلسفی بهره برده‌اند. بیش از ۳۰سال از حضور این فیلسوف حق‌جو در قم می‌گذرد؛ کسی که روزگاری کرسی تدریس در دانشگاه تگزاس جنوبی را برعهده داشت، بار سفر بست که با ایران و فلسفه اسلامی بیشتر آشنا شود، اما دست روزگار او را در ایران و قم ماندگار کرد.
در قسمت پنجم از تئوری بازنمایی واقعیت صحبت کردیم. تئوری بازنمایی واقعیت به زبان ساده، یعنی ما ذهنی (سوبژه) هستیم که اشیا (ابژه) خود را در ما «باز می‌نمایند».
آیا این عجیب نیست عنصر اخلاقی که لزوما امری «درونی» است، به‌تدریج بعد از «لحظه دکارتی» از «درون» انسان پاک می‌شود و به‌تدریج [بعد از کانت] به شرایط بیرونی و مصلحت عملی تنزل می‌یابد؟
درحقیقت جمهوری اسلامی، تحقق نظریه تکامل‌یافته صدرالمتالهین درفلسفه سیاسی است، هم تکامل و هم تحقق نظریه سیاسی صدرالمتالهین توسط امام صورت می‌پذیرد.
طبعا علومی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند در دو بخش علوم‌طبیعی و انسانی است که علوم‌طبیعی خطر کمتری دارد و نمی‌تواند مستقیما درجهت استحاله فرهنگی نقش داشته باشد، اما آنچه خطرناک است علوم‌انسانی است که به‌صورت مستقیم در تغییر فرهنگ‌ها نقش دارد.
جناب فارابی در سال ۲۵۸ قمری یا ۸۷۰ میلادی در شهر ویسج نزدیک به فاراب در ماوراءالنهر به دنیا آمد. «فاراب» نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون «وسیج» در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به «فارابی» شد.
یکی از مهم‌ترین مطالبی که درباره فارابی مطرح می‌شود، شأن تاسیسی او در فلسفه دوره اسلامی است، درحالی‌که پیش از او کسان دیگری از مسلمانان تاملات فلسفی داشته و پیش‌تر از او به سراغ فلسفه یونان رفته‌اند. از این جهت اگرچه امروز بر همگان مسلم است که فارابی موسس فلسفه اسلامی است، اما کمتر درباره چرایی آن بحث می‌شود. در این رابطه با مهدی ناظمی‌قره‌باغ، مدیر مدرسه علوم انسانی پگاه روزگار نو و پژوهشگر فلسفه گفت‌وگو کردیم و از او درباره معنای فیلسوف موسس پرسیدیم. ناظمی قره‌باغ معتقد است باید پاسخ این پرسش را در وجود‌شناسی فلسفه فارابی جست‌وجو کنیم. به زعم او نخستین‌بار فارابی بود که وجود و ماهیت را تفکیک کرد و این تفکیک سرآغاز فلسفه‌ای تازه در عالم اسلامی شد؛ چیزی که پیش‌تر و در فلسفه آبای یونان سابقه نداشت. متن پیش‌رو مشروح گفت‌وگو ما با مهدی ناظمی است
یکی از ویژگی‌های برجسته آیت‌الله مصباح، که در فلسفه و اندیشه دینی و فعالیت‌های علمی و آموزشی او برجسته است، این است که او علاوه‌بر رسوخ در علوم اسلامی، عالم به زمان است، به این معنا که با دانش، فرهنگ، نیازها و چالش‌های روزگارش آشناست.
اینکه آیا عرفان را می‌توان حکمت اشراق خواند یا نه، جای پرسش است ولی اگر متون و زمینه‌های دیگر مدنظر باشد، اشراقی بودن ابن‌سینا در اواخر عمر نیازمند تحقیقی همه‌جانبه است.
دستگاه‌های تولید فرهنگ دست جریان عرفی افتاده است. شریعت‌گراها در جایگاه قانون نشسته و قانونگذار شده‌اند و جامعه نیز آنارشیستی شده و مسیر خودش را طی می‌کند و بی‌قانون است. یک‌نوع عرفیت‌گرایی محض دارد ما را اداره می‌کند. این عرفیت‌گرایی هم ما را از امکان‌های مذهب محروم کرده است و هم حاکمیتش را از وجوه عالمانه محروم کرده و هم جامعه‌ای ساخته است که به هیچ‌قانونی پا‌بند نیست. یک جامعه شتر‌گاو‌پلنگ.
یکی از مسائل مهم حوزه فلسفی بحث درباره کرونا ویروس، ارتباط آن با مقوله رنج است. همان‌سان که روشن است رنج چیزی است که در زندگی تمامی انسان‌ها با شدت و ضعف اتفاق افتاده، لذا فهم ماهیت آن برای هیچ ‌انسانی نیاز به توضیح ندارد
بنده معتقدم اگر «ایمان پیشافلسفی» نباشد، تفکر ممتنع است. کسانی که خارج از فضای این ایمان پیشافلسفی تفکر می‌کنند در وضعیت «توهم تفکر» قرار دارند. آنها دارند توهم می‌کنند. اگر کسی این سنت را نشناسد، چه در داخل باشد و چه در خارج از ایران، به‌خصوص متفکران و اهل فلسفه داخلی، اگر این سنت را نخوانده‌اند و نمی‌شناسند، خودشان در وضعیت «توهم تفکر» قرار دارند.
یادداشت