فقه
 آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی (ره) صبح امروز پس از طی یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت.
مصادف با ایام پیروزی انقلاب اسلامی و با هدف پاسخ به پرسش‌‌‌های زیادی که درباره ماهیت انقلاب اسلامی و نسبت آن با حوزه علوم انسانی مطرح است، نشستی با موضوع «نسبت بین انقلاب اسلامی و علوم انسانی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور و سخنرانی اساتید آن پژوهشگاه برگزار شد تا مقدمه‌‌‌ای برای ورود به پرسش‌‌‌های شکل‌گرفته در حوزه دانشی علوم انسانی و تبیین تحولات این علوم از قبل انقلاب اسلامی باشد.
متن حاضر، مربوط به بیست و دومین پیش‌‌‌نشست تخصصی با موضوع نقد و بررسی کتاب «سنن الهی در تاریخ» نوشته عطاء‌‌‌الله بیگدلی‌‌‌ است که با حضور احمد رهدار برگزار شد.
دموکراسی به‌عنوان یکی از مفاهیم دوران جدید که با عقل عقلایی تبیین شده است، چطور می‌تواند با فقه آمیخته با سنت و طریقت رابطه‌ای برقرار کند. از طرفی هم در عصر توسعه دموکراسی، اقتدارگرایی از طریق فقه درحال بازتولید مولفه‌های خود به‌عنوان ایده حکمرانی است.
بخشی از این بحث ارتداد و حکم ارتداد در دست حاکم است و رنگ‌وبوی سیاسی دارد و برای حفظ امنیت اخلاقی جامعه و حفظ دین درجامعه و حرمت دین درجامعه است.
ما امروز با دیدگاه‌هایی مواجه هستیم که با عنوان مباحث فقهی مطرح می‌شوند و ادعاهایی دارند که چندان دقیق نیست. مثلا اینکه برخی از اینها ادعا می‌کنند «فقه انقلاب فقهی است که به تحولات انقلابی و نظریه‌پردازی در راه آرمان‌های انقلاب پرداخته است»، مبنایی کاملا نادرست دارد.
فقه خوارجی تعبیر استعاره‌ای نیست؛ یعنی از واژه خوارج برای نام‌گذاری یک نوع تفسیر فقهی انتخاب نشده است. بلکه این تعبیر یک حقیقت است؛ بدان معنا که اگر من این اصطلاح را با وضعیت کنونی تطبیق می‌دهم و مصداقش را مشخص می‌کنم، ارتباط تاریخی با صدر اسلام دارد.
در ادبیات دینی و ابواب فقهی ما در جهاد، حبس، صلح، آتش‌بس و غیره، حدود در بحث حکومت و سیاست مشخص است و شکی در آن نیست. لذا دین نسبت به همه امور جامعه موضع دارد و آن را به دیگران و به عرف واگذار نکرده است. یعنی منطقه خالی از نص نداریم و این مسلم است. باید بتوانیم برای اجتهاد سهم قائل شویم تا بتواند مباحث نوپدید را به شریعت و دین عرضه کند و پاسخ مناسب، حجت، روزآمد و کارآمد را ارائه کند.
جاماندگی زمانی و بی‌قراری فضایی به‌عنوان دو عارضه درونی خودویرانگر، دارای عوارض بیرونی آزاردهنده‌ای نیز هستند. در شرایطی که این دسته به‌دلیل منطق رویشگری مداوم انقلاب و ابتلا به عارضه جاماندگی زمانی، گذشته خود را از دست رفته می‌بینند و به‌دلیل موقعیت اجتماعی و فرهنگی واقعی‌شان در شرایط جدید، نمی‌توانند آینده‌ای نیز برای خود متصور شوند. بنابراین دچار ازخودبیگانگی می‌شوند و این ازخودبیگانگی میل به احیای بخشی از گذشته را در میان آنها تمهید می‌کند.
در دستگاه فقه خوارجی، عمده غرض سیاسی است و نظرات علمی و استنباط‌های فقهی بیش از هرچیز از اغراض سیاسی فقیه و از حب‌وبغض‌های او تبعیت می‌کنند، به‌طوری‌که فقیهِ فقهِ خوارجی، هر آن مترصد این است که خلاف سیاست‌های جمهوری اسلامی اظهارنظر کند و موضعی علیه حرکت کلی انقلاب اسلامی بگیرد.
اینکه چه فعل‌وانفعالات فکری یا قبض و بسط فکری در مرحوم آقامیرزامهدی اتفاق می‌افتد که از استاد خودش -که پایبند به فلسفه بوده و حتی فلسفه را در ساحت اصول فقه استفاده کرد- عدول می‌کند، جای بسی تامل دارد. البته منظور این نیست که اصول فقه، فلسفی شود، بلکه به این معنی است که بهره‌گیری از فلسفه می‌تواند در روش اجتهادی و استنباطی فقیه مخصوصا در اجتهاد مبتنی بر فقه جواهری -با درنظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان- کمک‌کننده باشد.
در دوران بعد از پیامبراکرم( ص) به‌دلیل اینکه شیعه در رأس حکومت نبوده، نگاه کلان و حکومتی نسبت به فقه نیز وجود نداشته یا به‌طور حداقلی بوده است، بر همین اساس فقهای شیعه موضوع علم فقه را افعال مکلفان دانسته‌اند که بیانگر نگاه فردی و جزئی به فقه است.
در یک ایده و گفتمان، نسبت مردم و حاکمیت در دوگانه فرمان‌گذار و فرمان‌بردار توضیح می‌یابد و مردم به مثابه افرادی تلقی می‌شوند که از نوعی صغارت برخوردارند و لذا نیازمند قیمین صالحی هستند که با اوامر و نواهی خود، راه صلاح را به ایشان نشان دهند و در حقیقت به‌جای ایشان، تصمیم بگیرند. در این گفتمان، کار مردم صرفا تبعیت و پذیرش است، چون مردم نمی‌توانند صلاح و فساد را تشخیص دهند.
در باب «آینده ما در روزگار رواج استارت‌آپ‌ها» با حجت‌الاسلام حسین مهدی‌زاده پژوهشگر فقه حکومتی و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم که چند سالی است پروژه خودشان را حول جامعه‌بازار تعریف کرده‌اند، گفت‌وگویی کرده‌ایم .
پاسخ به «چرا عدالت اجتماعی؟» فقهی نیست. اینجا پر از بحث‌های تحلیلی و فلسفی و... است به تعبیر من اینها بحث‌های پیشانظریه عدالت است و قبل از اینکه شما بخواهید نظریه عدالتی را مطرح کنید باید این بحث نظری را داشته باشید که چرا عدالت باید در تنظیم مناسبات اجتماعی اصل هادی باشد.
1 2
یادداشت