عباس بنشاسته
یکی از عواملی که اهالی علوم اجتماعی برای بروز وقایع اخیر کشور بر آن تاکید داشتند، ضعف‌های حکمرانی در ساحات مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... است.
یکی از عواملی که اهالی علوم اجتماعی برای بروز وقایع اخیر کشور بر آن تاکید داشتند، ضعف‌های حکمرانی در ساحات مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... است. برای بررسی دقیق‌تر نقش و تاثیر این پارامتر بر اتفاقاتی که در ماه‌های اخیر شاهد آن بودیم، به سراغ پویا علاءالدینی عضو هیات علمی گروه توسعه و سیاستگذاری اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران رفتیم. مشروح بخش نخست این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.
در چند ماه گذشته حوادثی را در کشور پشت‌سر گذاشته‌ایم که به بیان بسیاری از تحلیلگران و جامعه‌شناسان فاقد رهبر، بدنه اجتماعی و آرمان و مطالبات مشخص بود.
وقایع اخیر کشور به بهانه فوت خانم مهسا امینی را در ماه‌های گذشته درحالی پشت‌سر گذاشتیم که به باور بسیاری از جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران، این وقایع واجد سطوح مختلف و علل متکثر بوده است.
با فاصله گرفتن از رویدادهای پس از مرگ مهسا امینی شاید بتوان تصویر روشن‌تری از آنچه در چند ماه اخیر رخ داد، ارائه کرد.
وقایع اخیر کشور محمل تحلیل‌های مختلفی در میان نخبگان و رسانه‌ها در این روزهاست اما به‌نظر می‌رسد هریک از این تحلیل‌ها از یک بعد خاص و تقلیل ماجرا به یک وجه و عامل باشد.
باید به ترک‌های ریزی که در جامعه پنهان است فکر کرد و نسبت به صلح بین مردم که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است، بسیار تلاش کرد.
داشته‌ها و نقاط قوت جمهوری اسلامی به‌مراتب بیش از نداشته‌ها و نقاط ضعف آن است.
اتفاقات اخیر بهانه‌ای شد تا ضمن بررسی و تحلیل ابعاد و ریشه‌های وقوع این حوادث، به این پرسش مهم بازگردیم که چگونه می‌توان جامعه ایران را تحلیل کرد؟ عموما در تحلیل جامعه ایران بر یک بعد هویتی تمرکز می‌شود و تحلیل‌ها اغلب جامعه ایران را به یک‌منظر و شأن تقلیل می‌دهند.
تلاش‌های انفرادی و گروهی و این طرف و آن طرف و ... آشفته است و هر کسی یک جایی کاری می‌کند و در این تلاش‌های محدود نیز وحدت و یگانگی و هماهنگی وجود ندارد.
جشنواره فارابی مثل خیلی از جشنواره‌های دیگر است. مثلا در سینما گفتند جشنواره‌ای داریم و گفتند خب در علوم‌انسانی هم داشته باشیم! در پزشکی هم داریم. ببینید این یک بازی بروکراتیک سیاسی است که در دانش آمده است.
نکته قابل‌تامل این است که چرا ما در شرایط تحریم قرار گرفته‌ایم و باید در این شرایط بمانیم. صرف اینکه در مقوله‌ای گرفتار شده‌ایم لزوما به این معنا نیست که ما تمام راه‌ها را درست رفته‌ایم. باید بررسی کنیم و ببینیم چطور می‌توانیم مشکلات را کم کنیم. اگر می‌خواهیم کشور را برای مردمش اداره کنیم باید سعی کنیم در وضعیت تحریم باقی نمانیم. این نکته به‌معنای تسلیم نیست.
ما اولین کشوری نیستیم که در معرض تحریم قرار داریم. کوبا در دهان ایالات متحده آمریکا بیش از ۶۰ سال است که در معرض سنگین‌ترین تحریم‌ها از سوی این کشور بوده است، نفت و منابع ما را هم ندارد. چرا و چگونه کوبا می‌تواند رقم بیکاری را زیر یک‌درصد نگه دارد، آموزش و بهداشت و درمان رایگان را به مردم ارائه کند، نیازمندی‌های معیشتی مردم را به بهترین شکل تامین کند، ولی حاکمان ما نمی‌توانند؟
ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی و راست‌افراطی تاکنون به‌عنوان یک ابزار عمل کرده و در دهه‌های گذشته به‌وسیله اعتراض بر حاکمیت‌های موجود تبدیل شده است که اشکال مختلفی نیز پیدا می‌کند.
جریان راست افراطی یا ناسیونالیسم و اصطلاحاتی در این ردیف در اروپا چندان جدید نیست در فرانسه هم به همین صورت است. اصولا علت جنگ جهانی دوم هم راست افراطی در آلمان و نازیسم بود که آن جنگ را به وجود آورد و آن فجایع و آن اتفاقات پیش آمد.
1 2 3 4
یادداشت