عالم سلیمانی
آنچه از حاج‌قاسم -خصوصا طی آنچه پس از شهادتش از او نشر یافت- در عرصه اجتماعی و سیاسی می‌یابیم، این سیاست و رفتار اجتماعی اخیر است. او خود دیده بود و می‌گفت که مجاهدان جنگ، همه اوج کمال نبودند اما جنگ و مواجهه فقیرانه -و نه مستکبرانه- با مرگ و حیات، ایشان را پرورش می‌داد و بدل به اولیاءالله می‌کرد.
او چنان زیست که ضمیر ناخودآگاه ما آن را می‌طلبد؛ حتی اگر در خودآگاه خود چنان زیست نکنیم. او همان الگوی آرمانی است که ما در ضمیر خود از نخبگان سیاسی‌مان انتظار داریم، اما آنها نیز ضرورتا چنین نیستند. او همانی است که ما آرزوی بودن چون او را داریم اما عجالتا توان و طاقت آن‌گونه بودن را نداریم.
ممکن است در پس پاسخ توئیتری فارسی ترامپ به مطالب غیرفارسی ظریف، برنامه‌ای رسانه‌ای برای تحت‌تاثیر قرار دادن سیاست داخلی کشور وجود داشته باشد تا با ایجاد دودستگی، فضای مثبت پس از شهادت سردار سلیمانی را خنثی کند. خصوصا باید دانست به‌لحاظ عملی و وقوعی امکان مذاکره بسیار ضعیف است و دولت فعلی هم به‌خوبی واقف است که احتمال مذاکره با آمریکا تقریبا صفر است.
شهید سلیمانی نمونه اعلایی برای آرمان بین‌المللی امام(ره) شد. او توانست به‌عنوان یک فرمانده برجسته نظامی و همچنین استراتژیست سیاسی و امنیتی، از علائق ملی فراتر رود و هویت بین‌الملل اسلامی را محقق نماید. او تجربه‌ای از خود به نمایش گذاشت که می‌توان از طریق پایبندی کامل به آرمان‌های انقلاب اسلامی به عرصه‌های فرا ملی دست یافت.
اولین گام برای ورود به حیطه تحقیق پیرامون «پدیده شهید سلیمانی» مشخص کردن نسبت فاصله محقق با مساله است. محقق از چه جایگاهی می‌تواند تلاش برای فهم این پدیده را آغاز کند؟ آیا امکان ارائه یک تحقیق بی‌طرفانه امکان‌پذیر است؟
حاج‌قاسم از ارادتمندان بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره(س) و از دلسوختگان ایام فاطمیه بود. او را باید فرزند معنوی حضرت زهرا(س) دانست.
باید ببینیم مثل «قاسم سلیمانی» در تاریخ تمدن اسلامی و در وضعیت امروز جهان اسلام، آیا در نظام مدرن تربیت می‌شود یا در نظام سنتی، دینی، اسلامی و بومی. فرآیند ظهور این شخصیت‌ها چگونه است و واقعا آیا در دنیای اسلام در حوزه‌های مختلف، سلیمانی‌های مختلف وجود دارد؟
شهید عالی‌مقامی همانند شهید قاسم سلیمانی می‌تواند در همه آن چند میلیون نفر حاضر در تشییع تجلی کرده باشد؛ یعنی آن چند میلیون نفر تجلی همین شهید باشند. کمااینکه در مورد مرحوم شهیدبهشتی همین اتفاق افتاده بود که امام فرمودند او یک ملت و مکتب بود.
سردار سلیمانی با شهادت‌شان عملا نشان داد که این امت اسلامی تا کجا محقق شده است. نشان داد که امت اسلامی دیگر در چارچوب مرزهای جامعه ایران محصور نیست، چراکه اصلا ایران نمی‌تواند در چارچوب خودش مسائلش را تحلیل کند.
معتقدم که «پدیدارشناسی هویت» از «جامعه‌شناسی هویت» خیلی کارآمدتر است و برای فهم هویت ایرانی ما باید عمیقا به «هستی واقعی جامعه ایران در پهنه تاریخ» متعهد باشیم.
با کاری که این شهید بزرگ انجام داد باید گفت اگر در قرن بیستم از ۵-۶ ژنرال به عنوان بهترین ژنرال‌های قرن بیستم یاد می‌شود، تردید نباید کرد که شهید سلیمانی مهم‌ترین ژنرال قرن ۲۱ بوده است. این موضوع برای کشوری که در حد و اندازه ماست، خیلی مهم است که بتواند ژنرالی را خلق کند که مهم‌ترین ژنرال ۲۰ سال اول قرن شود.
اگر از منظر فلسفه سیاسی به نقش امثال سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی نظر کنیم، می‌بینیم که اینان کاری کردند کارستان و در تکوین دولت-ملت، نقشی اساسی داشتند و این با گفتمان انقلاب اسلامی است که امکان‌پذیر شد، نه با «منورالفکری مشروطه» یا با «غرب‌زدگی استبداد پهلوی» یا مانند آن.
حاج‌قاسم سلیمانی با اخلاص عمل کرد و برای رضای خداوند خدمت به خلق داشت و برای او فرقی نمی‌کرد که این خلق خدا انسانی شیعه باشد یا سنی؛ مسلمان باشد یا مسیحی و یا هر مذهب و دین دیگری داشته باشد.
مولف کتاب «تطورات گفتمان‌های هویتی در ایران» در تحلیل واکنش مردم به شهادت سردار سلیمانی و حضور پرشور در مراسم تشییع ایشان گفت: «هرموقع «حقیقت هویتی» یک جامعه ضربه بخورد، جامعه واکنش نشان می‌دهد. شهید قاسم سلیمانی مظهر آن جنبه‌های هویتی است که اینچنین عمل می‌کند.
ویژه‌نامه «عالم سلیمانی» با نظری به مبدا و معاد نظری شهید قاسم سلیمانی منتشر شد.
یادداشت