سیدمهدی ناظمی‌قره‌باغ
بیشترین حجم کتاب آزادی، قانون و سازمان همچنان که انتظار می‌رود درباره آزادی است.
از زمان میرزاملکم خان تا به امروز، بخش عمده‌ای از دغدغه ایرانی‌ها در نسبت با تجدد در کلمه «قانون» خلاصه شده است.
کمابیش اکثر طوایف فکری در ایران امروز، در اصل ضرورت وجود برخی شاخصه‌های متفاوت زندگی ایرانی تاکید دارند.
رویکرد استاد داوری، مندرج در کتاب «آزادی، قانون و سازمان»فهم فضای مجازی براساس تغییرات متأخر جهان غربی است.
قطعا سخنان و دیدگاه‌های آقای داوری اردکانی دشوار است و ساده نیست، هرچند ایشان به زبان روانی می‌نویسد که همه اهل دانش می‌توانند بخوانند و استفاده کنند، ولی مساله اینجا است که مانع و حجاب اصلی برای ما و برای فهم سخنان جناب داوری ایدئولوژی‌هایی است که به آنها دل بسته‌ایم. حتی کلمه ایدئولوژی را اینجا باید بسیار بااحتیاط به‌کار برد.
در شرایطی که دهه طلایی ۷۰ از سینمای هالیوود گذر کرده بود و فیلمسازان مولف هالیوودی اغلب به تکرار می‌پرداختند یا حداقل دیگر آن فروغ قدیمی را نداشتند و در شرایطی که جو غالب سینمای هالیوود از جنگ سرد گذر کرده و به‌سمت جنگ‌های آخرالزمانی با عرب‌ها، مسلمانان، موجودات فضایی و مانند آن حرکت کرده بود، مخاطبان سینما اثری را مشاهده می‌کنند که در اوج قدرت تکنیکی خود (ازجمله فیلمنامه قوی و منسجم که اولین نقطه در داشتن تکنیک قوی است)، می‌تواند درباره مساله انسان در عصر امروز سخن بگوید.
زمینی بودن زن را نباید در امور اخلاقی بلکه باید معنای زمین استعاری دانست. زمین گستره‌ای است که زمینه ظهور انواع و انحای ثمرات و مظاهر قرار می‌گیرد. زمین وجود، آنجاست که چیزی هنوز نیامده است و خواهد آمد. درواقع هر چیزی قبل از آنکه چیزی باشد به سبب بستری به نام زمین است که هست و پس از آنکه رفت همچنان به زمین می‌رود.
غفلت جامعه علمی از بهره‌مندی از محضر علامه حسن‌زاده، نکته‌ای است که نشان می‌دهد به لحاظ فکری و علمی بیدار و زنده نیستیم و در وضع خواب و احتضار و در تصورات نادرستی نسبت به دانش و دانشمند به سر می‌بریم و آنچنان‌که باید و شاید وضع تاریخی خود و اهمیت فقدان علم و عالم را درک نمی‌کنیم.
گیرم که نخبگان نتوانند برای امروز و فردای ما طرحی داشته باشند و نتوانند مسئولیت سیاسی برای گذار از شرایط را فراهم کنند، اما حداقل کاری که در چنین بحرانی می‌توان انجام داد، این است که اگر نمی‌توانیم سخنی سنجیده و پخته بر زبان بیاوریم، حداقل سخنی بر زبان نیاوریم.
پرسش از نسبت «تفکر بصری» به ‌مثابه آنچه تکنولوژی سینما را در دو وجه صنعت سرگرمی‌سازی و بازنمایی تصاویر معین می‌سازد، پرسشی است درخور و پاسخ به این پرسش هم می‌تواند روشنایی‌بخش ذات سینما باشد.
یادداشت