سیدمهدی فخرنبی
اکران این فیلم در سینماهای هندو جهان با استقبال زیادی همراه بود و رکورد پرفروش‌ ترین افتتاحیه تاریخ سینمای هند را به خود اختصاص داد.
این فیلم درام و کمدی، با محوریت جهان‌های موازی و چندگانه روی بند باریکی قدم نهاده است که چندسالی می‌شود مارول و دی‌سی روی آن راه می‌روند.
با توجه به شناختی که از فیلم ماتریکس و به‌طور ویژه ماتریکس یک (۱۹۹۹) در ذهن مخاطبان وجود داشت، همه در انتظار یک فیلم فوق‌تخیلی بودند که چندین دهه از تمام فیلم‌های امروزی جلوتر باشد؛ فیلمی که حرف‌های جدیدی بزند و شخصیت‌هایش برای سال‌های متمادی در یادها ماندگار شوند؛ مشابه اتفاقاتی که درمورد ماتریکس یک رخ داد. اما متاسفانه آنچه در این قسمت رخ می‌دهد بیشتر شبیه یک فاجعه است تا یک اتفاق بدیع و ماندگار!
سریال «بازی مرکب» یک دروغ بزرگ را به مخاطب خود القا می‌کند؛ برای بقا و زندگی راهی جز خون‌ریز بودن و پست‌بودن وجود ندارد. انسان برای زندگی باید دست و پا بزند و از سر و کول همنوعان خود بالا برود تا بتواند نفس بکشد.
فیلم الرساله به کارگردانی مصطفی عقاد، که با نام‌های پیام و محمد رسول‌الله هم در جهان شناخته ‌شده، اولین اثر تاریخی-مذهبی در جهان سینماست که موضوع آن به اسلام مربوط می‌شود. بدون تردید جریان پرماجرای ساخته شدن فیلم الرساله خودش می‌تواند به یک فیلم سینمایی تبدیل شود؛ چنان‌که در سینمای جهان، تقریبا هر سال تعدادی از این نوع آثار را که راجع‌به چگونگی ساخت یکی از فیلم‌های کلاسیک هستند، می‌بینیم.
سال‌های‌سال یعنی از بدو جوانی هر چه ساختیم، توقیف کردند و به‌عبارتی هر بار خواستیم لیسانس (پروانه ساخت) بگیریم، گفتند قبول نیست و باید از اول شروع کنید. چندبار لیسانس گرفتیم و رد کردند، الان خودم می‌گویم بهتر است فیلم‌های من توقیف شود، چون اگر قرار است فیلم من به انقلاب لطمه بزند، بهتر است خودم آن را توقیف کنم. تمایلی ندارم که آنها نمایش داده شوند.
حقیقت این است که حتی اول قرار نبود آقای شکیبایی در این مجموعه بازی کند، بلکه قرار بود آقای مهدی هاشمی این نقش را بازی کنند و نقش مقابل هم همسرشان خانم گلاب‌ آدینه باشند، منتها با آنها هم به توافق نرسیدیم و شانس آوردیم که آقای شکیبایی کار را قبول کرد.
سینمای مقاومت ایران و به‌طور خاص‌تر گونه‌ای از فیلمسازی که به وقایع سیاسی پیش از انقلاب ایران و مبارزات منتهی به سقوط رژیم پهلوی بپردازد، سال‌هاست که در کشور ما مهجور مانده و چند نمونه ناموفق و شعارزده در سال‌های اخیر هم مزید بر علت شده‌اند تا توجهات کافی به ظرفیت‌های این نوع از فیلمسازی کمرنگ شوند. اما اگر به دهه شصت برگردیم و نگاهی بیندازیم، فهرستی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران را در همین ژانر و گونه خواهیم یافت.
من احساس کردم جنبه‌های نمایشی و دراماتیکی در این شخصیت وجود دارد یعنی بدون تعصب روحانی یا غیرروحانی بودن سراغ این کاراکتر رفتم. حتی زم به من می‌گفت یک جاهایی تا می‌توانید لباس روحانی تن او کنید اما من فقط یک جا در فیلم از لباس روحانیت استفاده کردم، آن هم جایی که مشغول نماز است و با موتورسیکلت فرار می‌کند. یکی از اختلافاتی که داشتم این بود که می‌گفتند، این لباس را چند جا نشان دهید که این فقط چریک نبوده و اسلحه وارد نمی‌کرده است؛ گفتم ظرفیت چنین کاری در فیلمنامه نیست، ضمن اینکه وقتی پخش شد به شما می‌گویند که می‌خواستید تبلیغ یا کار شعاری کنید.
یادداشت