سکولار
رئیس‌جمهور روز پنجشنبه برای شرکت در نشست اقتصادی دی ۸ عازم مصر می‌شود و برمبنای آنچه برخی رسانه‌ها منتشر کردند، این احتمال وجود دارد که دیدارهایی با السیسی و اردوغان داشته باشد. تحولات منطقه و سوریه مهم‌ترین موضوعی است که انتظار می‌رود‌ میان این سه کشور مورد توجه قرار گیرد.
شاید بتوان میان دو نوع ناسیونالیسم و ملی‌گرایی تمایز قائل شد؛ ناسیونالیسم تاریخی- احساسی و ناسیونالیسم کارکردی- منافع‌محور.
لطفا دو عنوان کتاب در حوزه خطرات اعتماد به نفس بالا به جناب اشتری معرفی کنید، تا ایشان بتوانند از طریق این ترجمه‌ها کمی متوجه شوند؛ همیشه اعتماد به نفس بالا مفید نیست!
مطابق منطق نسخ ادیان الهی، هر دینی در ظرف تاریخی خاصی ظهور می‌کند و با پایان آن ظرفیت، براساس تکامل تاریخی ادیان، دین جدیدی ظهور می‌کند. بنابراین مطابق این منطق، با ظهور مسیحیت، یهودیت نسخ شده و ظرفیت تاریخی آن تمام شده است؛ هرچند یهودیان، نسخ ادیان الهی را منکرند و به همین جهت، تغییر قبله مسلمین را نمی‌پذیرند، با این‌حال در باوری متضاد با این باور، مطابق عبارتی در تورات، حلیت همه حیوانات که بر نوح(ع) مقدر بود، با شریعت موسی(ع) نسخ شد.
با فاصله گرفتن از رویدادهای پس از مرگ مهسا امینی شاید بتوان تصویر روشن‌تری از آنچه در چند ماه اخیر رخ داد، ارائه کرد.
با مقدمه: در این یادداشت از تعارض آشتی‌ناپذیر بین دو روایت از دولت در ایران سخن می‌رود که هریک، هم منطقی جداگانه و هم نهادهای خاص خود را دارند.
در رژیم‌صهیونیستی ایدئولوژی و حزب ذیل موجودیت تعریف نمی‌شوند، بلکه معادل آن هستند. ایدئولوژی صهیونیسم با تمامی جناح‌هایی که برمبنای آن بروز کرده‌اند، با تهدید افول‌پذیری روبه‌روست.
دین، مهم‌ترین خاستگاه معنویت برای زندگی انسان است و مهم‌ترین دلیل روی‌آوری انسان‌ها به دین، همین وجه تامین معنویت در زندگی آدمی است.
طی نشستی با حضور علیرضا شجاعی زند عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت مدرس و بیژن عبدالکریمی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد تهران‌شمال به بررسی امر مقدس در غرب پرداختیم.
آخرین فصل کتاب «تکاپو برای آزادی» (فصل دهم)، جمع‌بندی نویسنده -آقای علیرضا ملایی توانی- از تجربه مشروطه ایرانی است.
نویسنده تکاپو، گفتار خود را با این جمله آغاز کرده است: «آزادی بزرگ‌ترین آرمان و خواسته ملی مردم ایران در ۱۵۰سال اخیر است.» (ص۱) اما روایت وی، بعد از بیان مفروضات در فصل اول، با جنبش عدالتخواهی(فصل دوم) شروع می‌شود. آیا وی مفهوم عدالت را مترادف با آزادی گرفته است؟ یا اینکه عدالت را به مفهوم آزادی تاویل برده است؟
روایت «تکاپو برای آزادی»، استعاره‌ای از روایت «تکاپو برای قدرت» است و خواننده کتاب در اصل با خوانش «منازعه قدرت» مواجه است و نه با «تکاپو برای آزادی» و این مساله‌ای است که وجه روشنگری و رهایی‌بخشی و نقد رفتار استبدادگرایانه کتاب را مبهم می‌سازد.
مردم دیگر به نظریه گوش نمی‌دهند و به‌اصطلاح گوششان پر است. «نشان دادن در عمل» نیز به‌خصوص برای حکومت کاری دشوار است، چراکه باید محیط درستی را بسازد که مردم علاقه‌مند باشند. برداشت‌های دینی مسئولان مملکت ما هماهنگ و یکنواخت نیست و منشأ برخی از بی‌نظمی‌ها همین تعارضات حل‌نشده است.
یادداشت