سعید مهاجر
کتاب هادی، قصه خونین عشق به حقیقت است که عاشقانش برای قدم گذاشتن در وادی طلب، باید بیدار و هوشیار در کمین دشمن غدار بنشینند و در دوراهی‌ها رسا و رها شوق‌شان را فریاد بزنند: از دست دادن سر از روی مردانگی بهتر از آن است که به تملق و ریا بر بدن باقی بماند.
یادداشت