سارا ابراهیمی‌پاک
رسانه‌های اجتماعی بخش اجتناب‌ناپذیری از جامعه مدرن هستند؛ اما پیشنهاد می‌کنیم نوجوانانی که در برابر تأثیرات منفی آسیب‌پذیرتر هستند، زمان کمتری را در شبکه‌های اجتماعی بگذرانند.
خانواده‌ به تصویر کشیده‌شده در انیمیشن‌های ۲۰ سال پیش دیزنی هم عنصر خانواده را داشت، اما عموما خانواده‌ «هسته‌ای» را مطلوب فرض می‌کرد. یعنی خانواده‌ای کم‌جمعیت که همه‌ اعضایش به لحاظ بیولوژیکی با هم نسبتی داشتند. اگر عنصری غیر از خانواده‌ بیولوژیکی شخصیت‌ها در داستان وجود داشت، عموما عنصر منفی داستان تلقی می‌شد.
داستان‌های سیندرلا، زیبای خفته، دیو و دلبر یا هر عاشقانه‌ای از دو دهه پیش، همواره با پایانی عاشقانه تمام می‌شدند که شخصیت اصلی دختر عشق حقیقی‌اش را پیدا می‌کرد و آن زوج به خوبی و خوشی زندگی‌شان را ادامه می‌دادند. اما در داستان‌ها و انیمیشن‌هایی که در دهه اخیر تولیده شده‌اند، جهش معنایی عشق به وضوح مشخص است.
کی‌پاپ با وجود تاثیرات منفی‌اش، مزایایی هم برای هرکسی داشته و دارد که البته برای همه قابل‌درک نیست. نوجوان دوست دارد درمورد علایقش حرف بزند و شنیده شود؛ او چیزی در زندگی‌اش پیدا کرده که معرف اوست، علایق منحصربه‌فردی دارد که نیاز دارد آزادانه و بدون اینکه مورد تمسخر واقع شود، بیان و احساس ارزشمندی کند. آیدل‌های کی‌پاپ گاهی آنقدر به طرفداران‌شان نزدیک می‌شوند که آنها دیگر احساس تنهایی نمی‌کنند.
برقراری ارتباط با نوجوانان مهارتی است که همه ما می‌توانیم آن را به‌خوبی یاد بگیریم. پس از اینکه بیش از ۲۵ سال والد بودم و به‌عنوان روانشناس با کودکان کار کردم، آموختم که پنج استراتژی ضروری وجود دارد که می‌تواند تفاوت بزرگی در ایجاد یک ارتباط قوی‌تر ایجاد کند.
ما مدام در فضای مجازی زیست می‌کنیم؛ پیش از فضای مجازی رسانه‌ مطرحی هم به‌نام تلویزیون وجود داشت. در هر دوره‌ای به هرحال آدم‌هایی وجود دارند که برای ما الگو، سلبریتی و آدم‌های خاصی تعریف می‌شوند که ما دوست داریم شبیه‌شان باشیم؛ چه از لحاظ رفتاری و چه از لحاظ ظاهری. نکته مهم این است که والدین و نوجوان‌ها بدانند آنچه می‌بینند منطبق بر واقعیت محض نیست.
از نظر فرهنگی ما به‌خوبی با فشارهایی که دختران برای رسیدن به یک چهره ایده‌آل متحمل می‌شوند، توافق نظر داریم. اما محققان می‌گویند که اخیرا پسران نیز به‌طور فزاینده‌ای با این شرایط ناخوشایند مواجه می‌شوند.
استرس و اضطراب مداوم به دلیل کارهای درسی زیاد، بودن در محیط ثابت خانه و مقتضیات آموزش مجازی قطعا نوجوان‌ها را بیشتر از افراد دیگر آزار داده است. بعضا آنها فشار ناشی از روشن کردن تصویر یا صدایشان در کلاس و احساس خجالت و سنگینی نگاه بقیه همکلاسی‌هایشان را حس کرده‌اند، تصورات منفی راجع به بدن‌شان تشدید و عزت‌نفس‌شان خدشه‌دار شده است.
۱۵‌ساله‌ها در چشم بزرگ‌ترهایشان شاید ناتوان‌تر از این باشند که بتوانند کارهای بزرگی را انجام دهند، اما از این نسل خیلی چیزها بر‌می‌آید.
ابرقهرمانانی که در دهه ۴۰ تنها تصویری روی صفحه‌های مجله‌های کامیک بودند، در جای‌جای زندگی نوجوانان و البته تاحدودی بزرگسالان حضور دارند. فیلم‌هایشان دیده می‌شود، با شخصیت‌هایشان خیال‌پردازی می‌شود و الگوی بسیاری در دنیا هستند. الگویی که نه تماما ایراد است و نه بدون نقص!
سارا ویلدریر، مدیر بازرگانی مجله ماهانه واشنگتن در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۹ در وب‌سایت آتلانتیک یادداشتی منتشر کرده و در آن مدعی شده برای فرزندان نوجوانش گوشی هوشمند نمی‌خرد. در این یادداشت او از اختلافات نسلی خود با فرزندانش و اقتضائات نوجوانی گفته و نگرانی اصلی‌اش یعنی «تکنولوژی برای نوجوانان» را تشریح کرده است.
درساژ از آن‌دسته فیلم‌هایی است که به نظر می‌رسد از سینمای کلیشه‌ای نوجوان فاصله گرفته است. درمورد اینکه آیا مخاطب این فیلم، باوجود اعمال خشونت‌آمیز، نوجوان است یا نه؟ باید بگویم که اتفاقا کارگردان، نوجوان و اقتضائات نوجوانی و حتی جزئیات زندگی او را به‌خوبی فهمیده و در پوشش تصورات قالبی از نوجوانی قرار نگرفته است.
نگاهی گذرا به آثار تولیدشده به‌خصوص در بخش سینمایی جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان درکنار فیلم‌هایی که امروزه نوجوانان مشتاق تماشا هستند، می‌تواند اثبات‌کننده‌ شکستی بزرگ باشد. برای تبیین این گزاره می‌توانیم به‌عنوان این جشنواره و رویکردش رجوع کنیم؛ مشکل همیشگی با هر جشنواره و فعالیت و تولید رسانه‌ای، قرار دادن کلمه‌ نوجوان درکنار کودک است. جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان عملا جشنواره کودک خطاب می‌شود.
فرقی نمی‌کند چه کسی تعریف کند که با امام حسین چه کردند؛ اتفاقات عوض نمی‌شوند. واقعه‌ای رخ داده و هرکس بازنمایی‌ای از آن را ارائه می‌دهد. اینکه ما بیشتر از واقعه، درگیر بازنمایی آن باشیم، عاقلانه نیست؛ و اگر این تاروپود تصورات ما تنها با بازخوانی یک شخص خاص گره بخورد، ترسناک است.
شاید بتوان گفت هیچ قانونی وجود ندارد که بتواند به‌طور کامل از نوجوانان دربرابر همه خطراتی که آنان را در فضای آنلاین تهدید می‌کند، محافظت کند. در اینجا نقش خانواده‌ها و سایر محیط ‌ها مانند مدرسه پررنگ می‌شود، باوجود این نباید قانونگذاران و سیاستگذاران این فضا را به حال خود رها کنند و همه مسئولیت را به دوش والدین و محیط‌های تربیتی بیندازند. والدین فقط می‌توانند قدری فضا را کنترل کنند و به‌طور کامل نمی‌توانند تأثیرات عاطفی و اجتماعی شدید بر نوجوانان را از بین ببرند.
1 2
یادداشت