رضا کردلو
مردم ما صبح که بیدار می‌شوند، با اخبار مواجه نیستند، بلکه با جنگ روانی تمام‌عیار داخلی و خارجی مواجهند و بعید می‌دانم ملتی شبیه ملت ما این‌طور توسط رسانه‌ها زیرضرب باشد. وقتی زیرفشار اینچنینی بتوانی هنوز هویت جمعی‌ات را حفظ کنی و فارغ از علایق سیاسی و اجتماعی، خودت را زیرعنوان «ملت» بیاوری و در بزنگاه‌هایی چون ماجرای بندرعباس، این ملت بودن را به رخ بکشی، یعنی هرچه از خوبی که ملت‌های دنیا دارند، تو تنها داری.
توجه به نوروز فقط تهیه بنزین سفر مردم‌ نیست. نوروز تربیت می‌خواهد. وطن دوستی تربیت می‌خواهد. کندن نرده‌های مزار حافظیه، طرح یا همراهی شعارهای نژادپرستانه در مزار فردوسی یا تخت جمشید توسط افراد سطحی و بی‌سواد، مقابله فرهنگی کُرد و آذری، بردن خاک ساحل خلیج فارس،و... حتی اگر نه بحران‌زا که حداقل آزار دهنده است.
یک نوار باریک، یک کرانه باختری و نمازی در قدس. از همه فلسطین همین باقی‌مانده است و اسرائیل «کیلومتر»های بیشتری در اختیار دارد اما ماهیت زمین برای فلسطین است و اسم این «کیلومتر»هایی که در اختیار اسرائیل است، اراضی اشغالی است
درگذشت شهادت‌گونه‌ مردمی‌ترین اعضای کابینه، امام‌جمعه تبریز و محافظ صمیمی رئیس‌جمهور و کادر پروازی‌شان، فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران» بود‌. گزاره‌ای که چندماه پیش، رهبری به آن اشاره کرده بودند۱، این بار نمودی متفاوت‌تر پیدا کرد.
سفر با وسیله شخصی به مرز برای رفتن به عراق و حضور در راهپیمایی اربعین، امکان توقف بیشتری درطول مسیر می‌دهد. برای همین در هر موکبی که دلت خواست می‌ایستی. حالا به بهانه پذیرایی یا حس حال‌وهوای اربعینی.
خواندن تاریخ از آخر، آفت روایت‌های روشنفکری از انقلاب است.
یک «اختلال فرهنگی» موجب شده در بخشی از نسل جدید- که بخش قابل‌توجهی است- تعصب به میهن، وطن، ملیت و زبان به وضعیت اسفناکی برسد.
در مجموعه‌ای که این روزها با عنوان «خاطرات روزهای جنگ» در پادکست رادیو مضمون و در همین روزنامه «فرهیختگان» منتشر شده بیشتر بدانید. 
در یکی از روزهای پاییز ۱۴۰۱ یکی از چهره‌های هنری که به‌خاطر مخالفت با کنش‌های سیاسی و اجتماعی همقطارانش، با آنان به مجادله برخاسته بود، به من گفت که من متوجه شدم دو «ایران» داریم. یک ایران در اینستاگرام و یک ایران دیگر که مردم در آن به زندگی مشغولند. و جالب است مردمی که در ایران واقعی به زندگی مشغولند هم برخی از آنچه در ایران اینستاگرام می‌گذرد را بیش از آنچه به چشم دیده‌اند باور می‌کنند. 
شاید جذاب‌ترین بخش داستان کانون نویسندگان، همین ماجرای تاسیس باشد. نویسنده و پژوهشگر «نمایندگان امر، نمایندگان کلام»، شروع خوبی برای شرح ماجرای مفصل خود انتخاب کرده است و این کمک شایانی به فهم مناسبات اعضای کانون می‌کند.
یکی از نمودهای محافظه کاری درمجموعه صداوسیما گریز از واقع نمایی است! این رویکرد بیشتر بر حوزه معاونت سیاسی، اخبار و تعداد زیادی از برنامه های تلویزیونی حاکم است.
معاون سیما تلاش می کند با حلوا حلوا کردن پروژه هایی مانند سلمان فارسی و حضرت موسی دهان رسانه ها را شیرین کند و توجه مخاطبان را به خود معطوف کند. اما مساله ای که گفتیم کماکان پابرجاست و ژانرهای تولید سریال از تنوع کافی برخوردار نیستند.
امروز این فیلمهای حمله به حرم حضرت معصومه و هتک حرمت آن مقام مقدس، به اسم زیارت(و البته زیارت زورکی) مرا یاد تصاویری که از صفین در حافظه ما ساخته شده است انداخت.
به‌جای آن موضع انتقادی منفی در مقابل اداره گذرنامه، باید مساله روستای چنارمحمودی لردگان با عینک نقادانه نگاه می‌شد که بهانه دست ضدانقلاب نیفتد! ضدانقلابی که منتظر نشسته از ضعف رسانه‌ای و بخش خبری صداوسیما و آب گل‌آلود هر اعتراضی در ایران سوءاستفاده کند.
یادداشت