رضا درمیشیان
پرواضح است که «مجبوریم» یک توصیف از جامعه پر از بزه امروزاست؛ برخلاف آنچه فیلم را به سیاه‌نمایی متهم می‌کنند، اتفاقا یک پارادایم حرفه‌ای برای خط‌کشی میان سیاه‌نمایی و تصویرگری صرف نمایش داده می‌شود.
اگر اعدام و اسیدپاشی، تمام آن چیزی بود که عصبانی نیستم و لانتوری را ساخته بود، اینجا هم عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب، تمام آن چیزی است که مجبوریم را ساخته است.
درمیشیان سراغ موضوعاتی می‌رود که به‌دلیل عدم شناختش نسبت به آنها، برایش دغدغه شده‌اند؛ نه موضوعاتی که هم دغدغه او هستند هم آنها را می‌شناسد و به همین دلیل، نگاهش توریستی‌شده و درنتیجه اگزوتیک هم می‌شود.
جامعه میان دو لبه یک قیچی شوم قرار گرفته؛ توقیفیون و کاسبان توقیف. دو گروه لجوج و در عین حال منفعت‌طلب. یکی آنهایی که تنگ‌نظری دارند و یکی دیگر، بی‌هنرانی که از سیاست‌بازی‌های غیرصادقانه نان می‌خورند.
یادداشت