درخت گردو
درصد بسیار اندکی از کسانی که تهیه‌کننده یا سرمایه‌گذار هستند، فقط به‌دلیل علاقه شخصی خود به یک بازیگر، یکی از شروط ساخت اثر را حضور آن بازیگر عنوان کرده یا در خصوصی با آن بازیگر می‌بندند که طبق توافقنامه‌ای تنها در کارهای آنها حاضر باشد.
آمار گیشه سینماها در شرایط کنونی در شرایطی رقم خورده که تمام گیشه دراختیار تنها سه فیلم «دینامیت»، «درخت گردو» و «قهرمان» قرار داشته و مابقی آثار، مهندسی خاصی بر میزان فروش و تعداد مخاطبان ندارند. این هشدار در شرایطی جدی‌تر به‌نظر می‌رسد که قرار است تا انتهای پاییز، حدود ۱۰ فیلم دیگر هم روی پرده برود.
محمدحسین مهدویان در پنجمین فیلم سینمایی خود «درخت گردو» سراغ مضمونی ضدجنگ رفته است تا با روایت رویدادی واقعی بار دیگر خود را به ریشه تفکرات واقع‌گرایانه و مستندمحور و همچنین برساختی از گونه سینمای جنگی نزدیک نگاه دارد.
فیلمی که مهدویان بعد از درخت گردو ساخت و سریالی که برای شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرد، چندان به موضوع درخت گردو مربوط نمی‌شوند اما درخت گردو به آنها مربوط است؛ چون نقطه گردش علنی این فیلمساز و ورود به وادی آن نوع آثار است. درخت گردو فیلمی است برای شناختن کل کارنامه مهدویان و البته به‌طور کلی‌تر شیوه فیلمساز شدن و زیست حاشیه‌ای درسینمای ایران، می‌توان به آن رجوع کرد.
اگر تضمین‌های لازم برای اکران نوروزی اتخاذ شود، دیگر بعید است که سینمای بسته‌ و تعطیلی در کشور وجود داشته باشد. توپ سینمای کشور، این روزها در زمین ستاد ملی کروناست.
در روز هشتم «تماشاخانه فرهیختگان» ویژه جشنواره فیلم فجر فیلم «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته با یادداشت هایی از میلاد جلیل‌زاده، سجاد بلوکات و محمد علی‌بیگی و گفت وگویی هایی با ابراهیم امینی، فیلمنامه‌‌نویس «درخت گردو» و مصطفی رزاق‌‌کریمی، کارگردان مستند «خاطراتی برای تمام فصول» و گزارشی از جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان با عنوان «در انتظار شگفتی».
جدال موافقان و مخالفان «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان درباره اینکه فیلم چقدر به واقعیت ها وفادار بوده بالا گرفته است.«فرهیختگان» نگاه های دو طرف را منتشر می کند.
باید دید با این حجم تعریف از فیلم میان مردم و منتقدان، اقبال درخت گردو در جشنواره این دوره و البته سهم آن در جوایز به چه ترتیب خواهد بود.
کارگردان مستند خاطراتی برای تمام فصول گفت: متاسفانه مردم جهان درباره جنایت بمباران شیمیایی «سردشت» چیزی نمی‌‌دانند. نباید خودمان را فریب دهیم. رسانه ها می گویند مردم چه چیزی را بدانند و چه چیزی را ندانند. این موضوعی است که بحث خیلی عمیقی می‌‌طلبد که چرا مردم عام این موضوع را نمی‌‌دانند و چگونه تا اندازه‌‌ای در‌‌این‌‌باره مطلع شدند. البته هنوز هم قرار نیست مردم دنیا از این ماجرا مطلع شوند.
بگذاریم امثال مهدویان بدون ترس حرف‌شان را بزنند. عیبی ندارد حتی اگر در کنارکلیت قصه شریف درخت گردو یک پلان نچسب کولبرها را هم بگذارند یا بخشی از علت را نگویند.
بیشتر از اینکه بخواهیم از این حرف بزنیم که این بمب توسط صدام افتاده است، می‌‌گوییم این بمبی است که توسط دشمن افتاده و این مساله فیلم را به هر جنگ دیگری قابل تعمیم می‌‌کند. اینکه فکر کنیم صدام این کار را انجام داده با خودمان می‌‌گوییم الان صدامی نیست و خیال‌‌مان راحت می‌‌شود؛ اما زمانی این قضیه فاجعه‌بارتر می‌‌شود که فکر کنیم این اتفاق می‌تواند توسط هرکسی و در هر جنگ دیگری بیفتد.
فیلم «درخت گردو» در رودررو قرار دادن کردها با سایر مردم ایران تا آنجا پیش می‌رود که از دامن زدن به اختلافات قومی میان مردم آذری‌زبان و مردم کرد ابایی ندارد. این تنها به یک هدف انجام شده و آن هم استفاده از لابی قوی عده‌ای از کردهای جدایی‌طلب در اروپا، برای شرکت در جشنواره‌های سینمایی است.
سعی در تحریک کردن مخاطب برای چیست، وقتی نه موضعی علیه جنگ، سلاح‌های کشتار جمعی یا تجاوز یا حتی تبعیض نژادی بنا نیست در «داستان» جایی داشته باشد؟ چنین تداعی رنجی، به‌دنبال روایتی عامه‌پسند از رنج است؛ به‌دنبال «مصرف رنج».
یادداشت