صنایع فرهنگی گونه‌‌ای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می‌‏پردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آنها جنبه‏‌ها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است.

«کارآفرینی دانشجویی» را فرآیندی که دانشجو هدایت یک کسب‌وکار نوآورانه را در دانشگاه یا نزدیک دانشگاه، به‌تنهایی یا همراه دیگران برعهده می‌گیرد و این کسب‌وکار حداقل باید در مرحله راه‌اندازی یا رشد باشد و به‌عنوان ایجاد فعالیت‌های اقتصادی جدید توسط دانشجویان یا دانش‌آموختگان تعریف می‌شود.

خود دانشجوها نیز به اندازه دانشگاه در تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق تاثیرگذار بوده و اهمیت دارند. گاهی وقت ها انگیزه های کارآفرینی در فرد موجب موفقیت او در ایجاد کسب‌وکار می شود.

عملکرد دانشگاه‌ها را باید در دو سطح ترویجی و توانمندسازی سنجید. دانشگاه ها در امر ترویج فرهنگ کارآفرینی بسیار خوب عمل کرده‌اند، به این دلیل که اگر شرایط 15 یا 16 سال پیش را که فرهنگ و رشته کارآفرینی تازه در کشور جاری شده بود، با حال‌حاضر مقایسه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در شرایط کنونی مردم با واژه کارآفرینی آشنا شده‌اند.

درحال‌حاضر سرفصل‌های دروس رشته کارآفرینی در دانشگاه‌ها نیز به‌روز نیست و باید به این چالش توجه شود. البته ناگفته نماند بسیاری از استادانی که سرفصل‌های این رشته را تدریس می‌کنند، به‌روز و متناسب با علم روز جهان در رشته کارآفرینی فعالیت می‌کنند و مطالبی را به تدریس اضافه می‌کنند که خارج از سرفصل‌ها و وظیفه آنهاست و صرفا در جهت کمک و رشد دانشجویان کارآفرینی حرکت می‌کنند.

دانشجویان رشته کارآفرینی با چالش‌هایی ازجمله عدم ورود موفقیت‌آمیز به بازار کار، عدم ارتباط دانشگاه و صنعت، گاه طولانی شدن فرآیند تغییر سرفصل‌های دروس رشته کارآفرینی و... دست به‌گریبان هستند که ورود و دسترسی آنها به راه‌اندازی کسب‌وکارشان را با مشکل مواجه کرده و مانع از کارآفرین شدن و کارآفرینی و اشتغال‌زایی این دانشجویان در کشور می‌شود.