حوزه فلسفه
دانشجویان من در کلاس فلسفه کم‌کم درمی‌یابند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر وجودی، ما به‌نوعی بی‌پایگی معنوی می‌رسیم و به این نتیجه می‌رسند که تفکر مسلط علمی-فلسفی غرب، در واکنش افراطی به خرافه‌پرستی، دروغ و ریا و گزافه‌گویی مذهبی، به انواع نسبی‌گرایی اخلاقی و نفی «دنیای درونی انسان» رخ داده، بنابراین دیدن وجود انسانی به‌عنوان زیرمجموعه اجزای مرده تبدیل می‌شود، حتی آگاهی انسانی را توهمی بیش نمی‌داند.
پروفسور ‌محمد لگنهاوزن نام‌آشنا و پرآوازه‌ای در سپهر اندیشه کشورمان است. سال‌هاست که دانشجویان و طلبه‌های زیادی از کلاس‌های او در زمینه‌های مختلف فلسفی بهره برده‌اند. بیش از ۳۰سال از حضور این فیلسوف حق‌جو در قم می‌گذرد؛ کسی که روزگاری کرسی تدریس در دانشگاه تگزاس جنوبی را برعهده داشت، بار سفر بست که با ایران و فلسفه اسلامی بیشتر آشنا شود، اما دست روزگار او را در ایران و قم ماندگار کرد.
کتاب «چرا نابرابری معضل آفرین است؟» اثر تامس مایکل اسکنلن به‌تازگی ترجمه و روانه بازار نشر شده است. این کتاب از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در زمینه‌ نابرابری نوشته شده و نویسنده‌ آن با روشی تحلیلی به این موضوع می‌پردازد که چرا نابرابری به‌لحاظ اخلاقی پذیرفتنی نیست. 
نقد اصیل باید برمبنای ارزیابی واقع‌نگرایانه‌ای از شرایط و توصیف صادقانه‌ای از وضعیت و حاصل بررسی نسبت مقدورات موجود به کاری که کسی انجام داده یا چیزی که گفته است، باشد.
فیلسوفان یا دست‌کم بخشی از فیلسوفان، به این حقیقت التفات یافته‌اند که معرفت‌شناسی در اصل از برخی ضروریات زیستی آدمی برآمده است و سرانجام باید به آن سمت سوق پیدا کند. سیر در انتزاعیات مستقل از زندگی فایده چندان قابل‌توجهی نخواهد داشت.
یادداشت