حمید باکری
رسول ملاقلی پور: حمید باکری آنقدر درگیر جنگ بود که فرصت نمی‌کرد بخوابد. همسر شهید حمید باکری: وقتی خبر دادند حمید شهید شده شاید تعجب کنید گفتم بهتر، الحمدالله، بالاخره خوابید. ‌
«هیوا» در رسته فیلم‌هایی از ملاقلی‌پور قرار می‌گیرد که میان این زمان و دهه ۶۰، رفت‌وبرگشت می‌کند؛ فیلمی شبیه «سفر به چزابه» و «مزرعه پدری». ما با «هیوا» از دریچه نگاه عاشقانه یک زن، شیفته شخصیت حمید می‌شویم و شاید پیش خود تکرار کنیم که ‌ای کاش می‌شد ما هم مثل سکانس پایانی فیلم، دیوار کانال جنگی را بشکافیم و بار دیگر نظاره‌گر مردان دهه ۶۰ باشیم.
بهانه ما برای رفتن سراغ سرداران شهید اسفندماه در این بخش، بررسی کتاب‌هایی است که درمورد این فرماندهان منتشر شده‌اند تا بدانیم آیا این کتاب‌ها توانسته همه بخش‌های زندگی این شهدا را به مخاطب معرفی کند یا همچنان حق‌مطلب ادا نشده و لااقل در بعضی بخش‌ها، برای نسل‌های بعد میراث فکری و تاریخی درخوری باقی نمانده است.
به بهانه سرداران شهید اسفندماه، نگاهی کلی به بازتاب روح دفاع‌مقدس در سینما و تلویزیون و صنعت نشر ایران انداخته‌ایم و مطالب دیگری هم ضمیمه این پرونده شده‌اند که با بیانی عاطفی‌تر از زبان انسان‌های این زمانه، راجع‌به قهرمان‌های عصر قهرمان‌پرور آرمان‌گرایی سخن گفته‌اند.
یادداشت