حسین کچویان
معمولا در پایان یک حادثه است که می‌توان شناختی تفصیلی از آن به‌دست آورد، پرونده التهابات ۱۴۰۱ در کشور ما ظاهرا بسته شده و افزون بر آن، اطلاعات و تحلیل‌های نظری متعددی درباره‌اش صورت گرفته است.
واقعه تشییع سردار سلیمانی زمانی رخ‌ داد که روایت آکادمی ایرانی از جامعه‌اش مشحون از تحلیل‌ها و تفسیرهایی بود که از احتضار اجتماعی سخن می‌گفت و تعابیری چون فرسایش یا فروپاشی را بر وضعیت جامعه حقنه می‌کرد. . در این گفت‌و‌گو حسین کچویان از زاویه جامعه‌شناختی چهارچوبی برای تحلیل این واقعه ارائه می‌کند که دربرگیرنده یا مبتنی‌بر کلان‌روایتی است که انقلاب اسلامی ۵۷ را هم توجیه‌پذیر و معنادار کرده است.
این امکان هست که به مساله کثرت نامزدها از منظر وجود تعداد متنابهی افراد شایسته برای چنین مسئولیت مهمی نگاه شود اما نگاهی به نامزدها و خصوصیات آنها فهم متفاوتی را موجب می‌شود. درحقیقت چالش کشور این است که اساسا به‌نظر می‌رسد هیچ‌گونه درک درستی از این مسئولیت نزد نامزدها وجود ندارد.
منطقا موضع‌گیری روحانی درمورد صوت تنها اقدام معقول مجموعه درگیر در فضاحت صوت است که می‌توان آن را پاسخی از سر درک اهمیت این صوت و ضرورت اصلاح و ترمیم پیامدهای مخرب آن بر سیاست داخل و خصوصا روابط خارجی کشور دانست. اما روشن است که وقتی اقدامات اصلاحی در حد تغییرات در یک مرکز مشاوره‌ای و یک نطق توضیحی خلاصه می‌شود جایی از کار می‌لنگد و بد نیز می‌لنگد.
مصاحبه‌کننده کاملا از اهداف طرح آگاه بوده و با توجه به نحوه برخورد و نوع سوالات به‌هیچ‌وجه آن را پروژه‌ای تاریخی یا آسیب‌‌شناسانه برای درس‌گیری آیندگان یا سازمان متبوع و دولت نمی‌داند! وی مطابق اهداف آشنایی طرح سوالات را جهت داده و بُعد یا صورت کاملا رسانه‌ای و جنجالی به آن می‌دهد و می‌کوشد که ظریف را در این جهت با طرح سوالات مساله‌دار و تحریک‌کننده با خود و ماهیت نمایشی کار همراه کند.
آیا عجیب‌تر، مضحک‌تر و تاسف‌بارتر نیست که بعد از آن همه تلاش‌های مداخله‌آمیز در قوه‌مقننه، آقای روحانی به‌عنوان رئیس قوه‌مجریه، بعد از تحذیر قوه‌مقننه به خودداری از دخالت در قوه‌مجریه از وظیفه قانونی خود درمورد حفظ قانون اساسی سخن بگوید؟!
اگر روحانی واقعا و حقیقتا خواهان محاکمه است، می‌تواند خود را برای محاکمه درمورد تحمیل برجام، فاجعه ارز ۴۲۰۰ تومانی، سقوط آسانسوری و حدودا ۱۰ برابری ارزش پول ملی ... آماده کند اما اگر قرار باشد برای اقدامات انجام شده یا کارهای انجام نداده، پرونده‌هایی تشکیل شود، کیفرخواست و دفاعیه‌ای لازم خواهد بود که کامیون‌ها برای حمل آن تا دادگاه لازم خواهد شد.
برفرض که دولت حداقلی در دنیای مدرن قابل‌تصور باشد -چون آنقدر حجم مسئولیت‌هایی که بر دوش دولت‌ها گذاشته شده زیاد است که تصور دولت حداقلی تصور سختی است- حالا به‌فرض که دولت حداقلی ممکن باشد، آیا کسی فکر کرده که ما به‌لحاظ شرایط تاریخی در چه وضعیتی هستیم؟
اکنون، نه زمانه تغییر به نام انقلاب و انقلابی‌گری است که معنایی جز براندازی ندارد ولو اینکه در ارتباط با طرح‌هایی که دشمن برای براندازی درحال اجرای آن است، نداشته باشد! بلکه هنگامه پایداری بر انقلاب و تلاش برای حفظ آن است .
ستاد کرونا در واقع مباحثات را به سمت غلبه رویکرد دنیاگرایانه یا ضددینی و غیردینی سوق داده است که مطابق آن دولت و دستگاه‌های دولتی در کارهای کشور خود را ملزم به رعایت رویکرد دینی و ملاحظات شرعی نمی‌بینند، با اینکه ظاهرا این ستاد اهداف و مقاصد دین را رعایت می‌کرده است اما پیگیری نحوه عملکرد آن خلاف آن را نشان می‌دهد.
مولف کتاب «تطورات گفتمان‌های هویتی در ایران» در تحلیل واکنش مردم به شهادت سردار سلیمانی و حضور پرشور در مراسم تشییع ایشان گفت: «هرموقع «حقیقت هویتی» یک جامعه ضربه بخورد، جامعه واکنش نشان می‌دهد. شهید قاسم سلیمانی مظهر آن جنبه‌های هویتی است که اینچنین عمل می‌کند.
استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران کچویان معتقد است قدرت سرمایه‌داری در هضم رقبا باعث شده تا چپ به‌نوعی در ساختار سرمایه‌داری جذب شود و نقش کارکردی ایفا کند.
یادداشت