حبیب رضایی
حمید نعمت‌الله هیچ‌گاه سینما را به مصلحت‌های روزمره نفروخت و اعتراضش را در قالب قصه‌هایی از انسان‌های زخمی اما زنده روایت کرد. در همه آثار او از «بی‌پولی» و «بوتیک» گرفته تا «رگ خواب» و «شعله‌ور» و... حکایت از انسان‌هایی دارند که با همه‌ ملامت‌ها، باز هم به زندگی وفا می‌کنند.
جنبش می‌تو ایرانی که به‌دلیل تناقضات زیاد در بعضی از روایت‌ها و اختلافاتی که بین اعضای اصلی آن پدید آمده بود، در میانه‌های تابستان ۱۴۰۱ رو به فروپاشی گذاشت، در اواخر شهریور همان سال و پس از اتفاقاتی به‌واسطه فوت مهسا امینی رخ داد، کلا به حاشیه رفت.
حمیدرضا صدر پس از یورو ۲۰۲۰ و فردای دربی ایران و در اواسط برگزاری جشنواره کن از پیش ما رفت. خودش اینجور تقسیم‌بندی کرده بود در گفت‌وگویی. بارها اصرار داشت بگوید که زندگی شبیه به فوتبال است یا بالعکس و همین‌طور فوتبال و سینما شباهت‌هایی به‌هم دارند و انگار اینها را از روی زندگی برداشته‌اند.
یادداشت