جواد طباطبایی
از آن شعارهای زیبا و دلنشین تا ترور ماموران انتظامی و امنیتی به بدوی‌ترین شکل و به آتش کشیدن منازل مردم، چند هفته بیشتر زمان لازم نبود. انقلاب ادعایی، بازتولید تروریسمی شد که داعش را در سوریه به‌وجود آورد.
وقتی به رویداد‌های پس از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در کشورمان می‌پردازیم باید بین زمینه‌های این رویداد و خود آن تمایز بگذاریم. تاکنون تحلیلگران بسیاری به زمینه‌های این رویداد پرداخته‌اند اما ضمن اینکه زمینه‌ها بسیار مهم هستند، تحلیل ماهیت این رویداد بسیار مهم‌تر است و مورد غفلت واقع‌ شده است.
مهم‌ترین نسبتی که طباطبایی به کتاب «ایران بین دو انقلاب» داده است، پیوند تاریخ‌نویسی چپ با تجزیه‌طلبی است. علی‌الظاهر چپ‌ها درکنار همه معایب‌شان، آب به آسیاب تجزیه‌طلبی نیز می‌ریزند. اینکه این پیوند چگونه برقرار شده، معلوم نیست.
خواننده هنوز چند صفحه از کتاب «ملت، دولت و حکومت قانون» اثر جواد طباطبایی را نخوانده و موضوع بحث در ذهنش شکل نگرفته است که ناگهان جلال آل‌احمد و علی شریعتی در مقابلش نمایان می‌شوند: همان دو دشمن همیشگی و همان حرف‌های تکراری.
تحلیل پدیده ترامپ یکی از جرقه‌های اصلی بود که ایده کتاب آخر فرانسیس فوکویاما، تحلیلگر ارشد استراتژی، را شکل داد.
مهم‌تر از مطالب مشهور در تاریخ فلسفه تمجیدی است که آقای قوچانی از سیدجواد طباطبایی کرده‌اند. البته تمجید، بد نیست اما ایشان در موضعی سیدجواد طباطبایی را مدح کرده‌اند که طباطبایی در آن مولف نیست، بلکه نهایتا مقتبس است.
یادداشت